فرهنگ و ادب

گفت‌وگوی اختصاصی خبرگزاری فارس با یاسر موحدفرد دبیرکل بنیاد فردوسی: سند داریم که فردوسی شیعه است

تیتر نخست فرهنگی خبرگزاری فارس

۲۵ اسفند ۱۴۰۳

گفت‌وگوی اختصاصی خبرگزاری فارس با یاسر موحدفرد دبیرکل بنیاد فردوسی

گفت‌وگوکننده: هانیه علی‌نژاد

 

یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی، ضمن اشاره به چندین نکته تأکید دارد که فردوسی حتما شیعه بوده است. او همچنین به برخی دیگر از پرسش‌ها از قبیل جایگاه دین در شاهنامه کجاست؟ و تأثیر مردمان زمان فردوسی در سرایش شاهنامه چیست؟ نیز پاسخ می‌دهد.

گروه فرهنگ: هر باری که از اهمیت زبان فارسی سخن می‌گوییم، پرتکرارترین نامی که از او به عنوان پاسدارنده زبان فارسی یاد می‌کنیم، فردوسی است؛ مردی که به گفته خودش رنج سی‌ساله‌ای برای زنده نگه‌داشتن زبان فارسی برده است. ۲۵ اسفندماه سالروز پایانی سرایش شاهنامه، اثر جاویدان فردوسی است و بهانه‌ای به‌دست آمد تا به این سؤال‌ها پاسخ دهیم‌ که جایگاه دین در شاهنامه کجاست؟ فردوسی شیعه است یا خیر؟ تأثير مردمان زمان فردوسی در سرایش شاهنامه چیست؟ و بررسی این‌که چرا می‌گویند «شاهنامه آخرش خوش است؟» برای پی‌بردن به این پاسخ‌ها  گفت‌وگویی را  با یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی و پیشنهاد دهنده ثبت جهانی هزاره شاهنامه فردوسی ترتیب دادیم؛ با ما همراه باشید.

 

برای شروع به ما بگویید؛ با چه اسنادی روز ۲۵ اسفند را سال‌روز پایان سرایش شاهنامه فردوسی دانسته‌اند؟

 

موحدفرد: درباره زادروز فردوسی اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. مفاخر ایران برای آثار خود تاریخ‌نگاری انجام می‌دادند. تنها تاریخ‌نگاری در زمینه شاهنامه که فردوسی انجام داد، دو بیت پایانی شاهنامه است که می‌سراید:

سرآمد کنون قصه یزدگرد / به ماه سپندارمذ روز اِرد

ز هجرت شده پنج‌هشتاد بار / که پیوستم این نامه نامدار

فردوسی با آن‌که بیشتر روایت‌های تاریخی‌اش برای ایران دوره باستانی است اما همواره تلاش کرده که از آموزه‌های تمدن ایرانی اسلامی بهره بگیرد و یکی از آن‌ها همین دو بیت است. پایان داستان‌های شاهنامه با پیروزی تازه‌مسلمانان بر امپراتوری ایران باستان به فرجام می‌رسد. آخرین دوره باستانی ایرانیان، ساسانیان است و آخرین پادشاه هم یزدگرد است. به همین روی فردوسی در این دو بیت، پایان داستان شاهنامه را با پایان پادشاهی یزدگرد اعلام می‌کند.

فردوسی اشاره به گاه‌شمارهای ایرانی و اسلامی هم کرده است. هر ماه ایرانی در گاه‌شمار باستانی ایران ۳۰ روزه بوده و به همین روی گاه‌شمار ایرانی ۳۶۰ روز داشت و ۵ روز پایانی سال به پنجه نیاکان مشهور بوده و هر روز از ماه‌های ۳۰ روزه باستانی، یک نامواره ویژه به نام یزدان، فرشتگان و آفریدگان الهی داشته که روز ارد روز ۲۵ هر ماه باستانی بوده است. اگر تنها به گاه‌شمار باستانی توجه کنیم ۲۵ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه نیست؛ چون باید از هر ماه در گاهشمار باستانی ۵ روز کم کنیم اما فردوسی در ادامه به گاه‌شمار هجری اشاره کرده، پس می‌توان روز ارد را به عنوان یک نماد در گاهشمار تمدن ایرانی اسلامی در نظر گرفت و روز ارد را همان ۲۵ اسفند در گاه‌شمار ایرانی اسلامی دانست.

درباره سال پایان سرایش شاهنامه، فردوسی گفته است ۵ را باید در ۸۰ ضرب کرد که سال ۴۰۰ هجری قمری می‌شود. اگر ما بخواهیم این تاریخ را به خورشیدی تبدیل کنیم، سال ۳۸۸ هجری خورشیدی به دست می‌آید.

بنیاد فردوسی، یگانه بنیاد مردم‌نهاد ایرانی به پیشنهاد اعضای هیأت امنای خود، پیشنهاد ثبت جهانی هزاره پایان سرایش شاهنامه فردوسی را در ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۸۸ خورشیدی مطرح کرد که به نمایندگی افتخار داشتم، این پیشنهاد را به یونسکو برای ثبت جهانی در قالب نامه و طرحی از طریق کمیسیون ملی یونسکو اعلام کنم. با توجه به این‌که رویدادهای فرهنگی، هنری و علمی مفاخر و آثار میراث مکتوب جهانی دوسالانه در یونسکو ثبت می‌شود، این رویداد در گاه‌شمار دوسالانه ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به نام ایران به ثبت جهانی رسید و هر ساله هم به همین مناسبت رویدادهایی در ایران و جهان برای گرامی‌داشت هزاره شاهنامه فردوسی برگزار می‌شود.

 

مردم جامعه هم‌روزگار فردوسی، چقدر در سرایش شاهنامه نقش داشتند؟ آیا مردم آن دوران از فردوسی پشتیبانی می‌کردند؟

 

موحدفرد: اتفاقا در شاهنامه، فردوسی از مردم هم‌روزگار خود گلایه داشت؛ چرا که مردم دغدغه‌های دیگری مانند تغییر حاکمان و رویارویی با جنگ‌ها را داشتند و درگیری مسائل اقتصادی داشتند و به امور فرهنگی و اجتماعی خود بی‌توجهی می‌کردند. برای همین آن گونه که پژوهش‌های ما نشان می‌دهد در خراسان بزرگ از سوی گروهی انجمن دوست‌داران زبان فارسی برقرار می‌شود که شامل اندیشمندان و ادیبان شهرهای ایران کنونی در کنار افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و پاکستان که جزئی از ایران بوده است؛

در منطقه‌های مرکزی ایران کنونی به ویژه در شهرهای اصفهان و شیراز به مکاتب هنری بر پایه شعر و ادب فارسی روی آوردند. زمانی که فرمانروای فرهنگ‌دوست و فارسی‌دوست می‌آمد، پژوهشگران‌، ادیبان و هنرمندان مورد حمایت بودند.

به همین روی این کار کمی پیش از دوران زندگانی فردوسی آغاز می‌شود و در دوره صفویان به اوج می‌رسد حتی ایرانیان در کشورهای دیگر مانند گورکانیان هندوستان هم نفوذ می‌کنند و بسیاری از نسخه‌های شاهنامه‌ فردوسی ویرایش شده را با کتاب ‌آرایی و نگارگری و یا کتاب‌های ادبی و تاریخی دیگر هم نگارش می‌کردند. جالب توجه این است که استان‌های مازندران و آذربایجان در کنار لرستان و کردستان و حتی استان‌های جنوبی عرب‌زبان و شهرهایی که لهجه‌های محلی داشتند به دنبال گسترش زبان فارسی بودند؛ چون زبان فارسی، زبان مشترک همه قوم‌های ایرانی بوده است.

این پشتیبانی فرهنگی در دو قالب قرآن‌نگاری و شاهنامه‌نگاری همیشه در تمدن ایرانی اسلامی دیده می‌شده است.

فردوسی اما در زمانه‌ای زندگی می‌کند و از آن گلایه می‌کند که کسی نبوده به او برای سرایش تاریخ کهن ایران یاری دهد و چند نفری هم که کمکی می‌کردند یا ربوده شده و یا کشته شده‌اند که این هم جای شگفتی دارد که چه کسانی به چنین کارهایی دست می‌زدند. فردوسی پس از آن با سرمایه شخصی و به گونه پنهانی و یا کمک برخی از والیان ایران‌دوست به سرایش شاهنامه فردوسی می‌پردازد.

شاهنامه ابومنصوری به نثر هم برای نسل پیشین فردوسی است و فردوسی از آن برای منظومه خود بهره‌برداری کرده است اما اکنون فقط دیباچه آن فقط برجای مانده و متن شاهنامه ابومنصوری هم سوزانده شده است.

 

چرا می‌گویند شاهنامه آخرش خوش است؟

 

موحدفرد: واقعیت این است که در همه داستان‌های فردوسی، هم شکست و هم پیروزی بوده است. آغاز شاهنامه با شکست است و پایان‌اش هم با شکست همراه است. از طرفی ما همواره می‌گوییم، شکست مقدمه‌ای برای پیروزی است و شاید این ضرب‌المثل هم بخواهد بگوید که شکست‌های پایانی شاهنامه پلی برای پیروزی ایرانیان است که باید از آن درس بگیریم و با یکپارچگی در کنار هم در برابر دشمنان پیروز شویم و از فرهنگ خود پاسداری کنیم.

جالب است که به شما بگویم فردوسی نام اثر خود را سرایش «نامورنامه» گذاشته است اما مردم سال‌ها پس از فردوسی تازه قدر اثرش را دانستند و در همه شهرها و روستاهای ایران و جهان که حتی فارسی‌زبان هم نبودند به ویژه در کشورهای اسلامی، ترجمه عربی شاهنامه فردوسی را که قوام‌الدین بنداری اصفهانی برگردانده بود، می‌خوانند؛

مسلمانان وقتی متوجه می‌شوند که بسیاری از مباحث دینی و فکری در این اثر وجود دارد و آن‌چه که درباره این اثر تبلیغ شده بوده که کتابی ضد دینی است، اشتباه بوده و واقعیت نداشته است.

به همین روی ۲۰۰ سال پس از فردوسی، مردم بیشتر به آن روی آوردند و حاضر بودند جان‌شان را بدهند تا یک نسخه از آن را داشته باشند و از آن در برابر دشمنان ایران پاسداری کنند. نام «شاهنامه» را مردم بر روی کتاب فردوسی می‌گذارند که معنای آن هم آن‌چه که در غرب به آن می‌گوید «کتاب پادشاهان» نیست. در زبان کهن پارسی به هر چیزی که بزرگ بوده است، شاه می‌گفتند؛ مانند: شاهکار، شاه‌کلید و شاهراه. بنابراین شاهنامه به معنی بزرگ‌نامه است و ایرانیان شاهنامه فردوسی و زبان فارسی را کشوری در جان خود می‌دانستند که می‌تواند در برابر بیگانگان همیشه از ملت و دولت ایران پاسداری کند.

 

اشاراتی به بحث دین در شاهنامه داشتید. دین چه نقشی در شاهنامه فردوسی داشته است؟ برخی می‌گویند فردوسی، شیعه بوده و برخی آن را رد می‌کنند. در پژوهش‌های شما این نکته به چه صورت به دست آمده است؟

 

موحدفرد: رهبر فرزانه ایران در ۱۴ محور در سخنان خود از فردوسی یاد کرده‌اند و در یکی از آن‌ها اشاره به این دارد که حکمت‌ فردوسی را استخراج کنید. ایشان این حکمت‌ را اسلامی دانستند که بر پایه روح توحید و خداشناسی است اما باز هم می‌گویند حتما باید بررسی شود که آیا دین‌های دیگر هم در شاهنامه اثرگذار بوده است یا خیر؟

به باورم قطعا ادیان توحیدی در شاهنامه فردوسی اثرگذار بودند. در تاریخ ده هزار ساله ایران، نقش دین همواره مؤثر بوده و همیشه مردم ایران خداپرست بودند و روح این خداپرستی در شاهنامه فردوسی جاری است. فردوسی یک مسلمان شیعی است که دلبستگی به تاریخ کشورش داشته است. زمانی که فردوسی، شاهنامه را  نگاشت، بسیاری از نویسندگان ایرانی مجبور بودند، اثرهای خود را به زبان عربی بنویسند؛ چرا که زبان علمی جهان اسلام عربی بود.

فردوسی اما از کلیدواژه‌های قرآنی و شیعی به عمد بهره‌گیری می‌کند که نشان از شیعه بودن و مسلمان بودن او است.

شاهنامه فردوسی بیش از ۲۰۰ سال به واسطه آموزه‌های دینی ایرانی و شیعی که داشت، توسط بیگانگان و متعصبان سوزانده می‌شد. فردوسی در بسیاری از موارد آیات و روایات دینی را برگردان منظوم کرده است. او از دیگر کتاب‌های دینی مانند اوستا هم بهره گرفته است. این آموزه‌ها در ذهن و زبان فردوسی جاری شده و غالب‌اش در دیباچه شاهنامه یاد شده است.

حکمت فردوسی، یک حکمت ایرانی اسلامی است؛ یعنی هم از دین‌های توحیدی ایرانی مانند دین زرتشت و آیین مهر و هم از دین اسلام بهره گرفته است. حکمت‌های فردوسی بر ۵ دسته‌بندی خداشناسی، خردشناسی، جهان‌شناسی، مردم‌شناسی و دین و دانش‌شناسی استوار شده است که البته پیش از فردوسی هم فارابی با دسته‌بندی‌های نزدیک به آن از نظر حکمی و فلسفی بدان پرداخته بود حتی سهروردی هم فلسفه اشراق را بر همین پایه بنیان گذارد اما این فردوسی بود که برای نخستین بار حکمت ایرانی اسلامی را بر پایه کتاب‌های تاریخی و آموزه‌های دینی در منظومه‌ای به یادگار گذاشت.

یکی از شعرهای مشهور فردوسی که نشان از شیعی بودن او دارد، این است:

حکیم این جهان را چو دریا نهاد / برانگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی بر او ساخته / همه بادبان‌ها برافراخته

یکی پهن‌کشتی به سان عروس / بیاراسته هم‌چو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی / همان اهل بیت نبی و ولی

این کلید واژه‌ها از سوی فردوسی به عمد به کار رفته است. در بیش از ۸۰ هزار واژه‌ای که در نسخه‌های شاهنامه‌های کنونی به نام فردوسی در ۷۳۰ نسخه برجای مانده که در گنجینه کتابخانه‌ها، موزه‌ها، دانشگاه‌ها و آکادمی‌های مطرح جهان نگهداری می‌شوند، نزدیک به هزار واژه مشترک میان فارسی و عربی هم وجود دارد.

در تذکره‌های تاریخی آمده است که فردوسی نماز اول وقت‌اش ترک نمی‌شد و نخست نماز می‌خواند و سپس وارد محفل ادبی می‌شد. در روایت تاریخی دیگری آمده است که پدر فردوسی وقتی او به دنیا می‌آید، خواب می‌بیند که فرزند او وقتی بر بام خانه‌اش می‌ایستد و به مانند اذان‌گویان سخن می‌گوید در چهار سوی جهان صدای او را می‌شنوند که تعبیرکنندگان به وی مژده می‌دهند، فرزند او از مشاهیر ایران خواهد شد که سخنان‌اش در جای جای جهان شنیده می‌شود.

نامواره فردوسی به معنی بهشنی را هم به دلیل مسلمان بودن بر او گذاشتند. درگیری‌ای که میان حکیم فردوسی توسی و سلطان محمود غزنوی درمی‌گیرد به واسطه شیعی بودن او است. سلطان محمود غزنوی تعصب فراوانی نسبت به سنی بودن داشت و فردوسی پس از سرایش بیت‌هایی در ستایش نبی و علی و افزودن آن به دیباچه شاهنامه از دست او می‌گریزد و در پایان عمرش به مازندران می‌رود که فرمانروایی شیعی داشت. پس از آن هم به سفارش شهریاران مازندران به بغداد می‌رود که پایتخت جهان اسلام بود و در دو سال پایانی عمرش هم منظومه قرآنی یوسف و زلیخا را می‌سراید که برگردان منظوم سوره یوسف و روایت‌های اسلامی است اما شوربختانه سال‌ها از آن یاد نشده و چاپ نمی‌شود که امید دارم به زودی ویرایش آن را به فرجام برسانم.

 

امروزه هر زمان که می‌خواهیم از اهمیت زبان فارسی سخن بگوییم از فردوسی یاد می‌کنیم که با سرایش شاهنامه، زبان فارسی را زنده نگه‌داشت. شوربختانه در عصر جدید آن طور که باید به زبان فارسی اهمیت نمی‌دهند. به نظر شما شاهنامه و فردوسی در این باره چه درسی به ما می‌آموزند؟

 

موحدفرد: فردوسی خود اشاره داشته است:

«بسی رنج بردم در این سال سی / سخن زنده کردم بدین پارسی»

به هر روی فردوسی ۳۰ سال عمر خود را صرف سرایش شاهنامه کرد و ۵ سال هم برای ویرایش آن وقت گذاشت البته برخی در تذکره‌ها می‌گویند سرایش شاهنامه ۲۵ سال زمان برده و ۵ سال هم ویرایش آن طول کشید. به هر روی، کسی که این مدت زمان را صرف می‌کند و بنابر روایت‌های گوناگون ۵۰ تا ۶۰ هزار بیت می‌سراید،

نشان می‌دهد که برای زبان فارسی آجرچینی کرده است؛ چون روزانه فقط چند بیت به سرایش پرداخته است.

شاهنامه آن‌قدر غنی است که می‌توان مصرع‌های آن را جا به جا بخوانید. فردوسی در شاهنامه برای ما بیش از ۸۰ هزار کلیدواژه فارسی به یادگار گذاشته است که باید آن را برای جوانان دوباره بازشناسی کنیم.

آخرین دستاوردهای فیلسوفان جهانی این است که هر کشوری که می‌خواهد در جهان مدرن از فرهنگ خود پاسداری نماید، باید نخست اسطوره‌های کشور خود را بازشناسی کند. بسیاری از کشورهای دنیا آرزو دارند که اسطوره داشته باشند اما ندارند و تلاش می‌کنند اسطوره و افسانه برای خود بسازند اما برای ما این گونه نیست؛ ایران اسطوره‌های راستین چند هزاره دارد حتی پیش از اسطوره‌های یونان، مصر، چین و هندوستان و بسیاری از تمدن‌های کهن جهان ایرانیان اسطوره‌های اخلاق‌مدار تاریخی داشتند.

افزون بر آن بر پایه همان نگره‌های فلسفی هر کشوری غیر از گسترش زبان رسمی خود بر پایه ترویج شعر و هنر باید به نوسازی اجتماعی دست بزند تا بتواند از سنت خود در برابر مدرنیته پایداری کند که در این زمینه می‌تواند از جنبه‌های فناوری نوین هم بهره‌گیری نماید. به این مقوله در فلسفه هنر، اسطوره‌شناسی نوین می‌گویند که وظیفه دولت‌ها و ملت‌ها است که از آن پشتیبانی کنند.

بنابراین ما هم باید جوانان را با اسطوره‌های ایرانی آشنا کنیم تا بدانند کشوری دارند که بسیاری از فر‌هنگ‌ها و تمدن‌ها از آن برآمده و بسیاری از دانش‌ها، هنرها، آیین‌ها و ورزش‌ها در ایران بنیان‌گذاری شده است.

ما همه کاستی‌ها را نباید به گردن جوانان بیاندازیم. چقدر در مدرسه‌های ما تاریخ کهن ایران را آموزش داده‌ایم؟ چقدر شاهنامه‌خوانی را از زمان کودکی با زبان ساده و روان آموزش داده‌ایم؟ چرا حتی دوران پیشدادیان و کیانیان و دستاوردهای شگفت‌انگیز دانشی و هنری آنان که نشانگر تاریخ ده هزار ساله ایران است در کتاب‌های تاریخی در مدرسه‌ها و دانشگا‌ها آموزش داده نشده است؟!

در حالی که در شاهنامه فردوسی و بسیاری از کتاب‌های کهن تاریخی ایران به آن پرداخته شده است.

باید دانش‌ها، هنرها و آیین‌هایی را که در شاهنامه فردوسی و دیگر کتاب تاریخی و دانشی ایران آمده است به گونه یک درس پژوهشی در همه رشته‌های دانشگاهی قرار دهیم تا بدانیم پیشینه همه دانش‌ها در شاهنامه فردوسی قابل شناسایی است و نهادهای ملی می‌توانند از آموزه‌های اخلاقی، دانشی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی ایرانیان که یک سوم جهان را با آن اداره می‌کردند در اداره کنونی کشور بهره‌برداری کنیم.

اکنون بنیاد فردوسی با بسیاری از وزارتخانه‌ها مکاتبه می‌کند اما همه آن‌ها ما را به سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوق می‌دهند؛ در حالی که در شاهنامه فردوسی به همه پیشینه‌های تاریخی ما در زمینه دانشی، پزشکی، زیست‌محیطی، دیپلماسی، اقتصادی، آیین شهریاری، کشورداری و دادگستری پرداخته شده است که می‌تواند شامل حال همه وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها بشود.

همه نهادهای ما می‌توانند سرفصل‌های آموزشی تخصصی برای کارکنان‌شان بگذارند تا شاهنامه فردوسی را یاد بگیرند و از دستاورد‌های پیشینیان آگاه شوند تا وقتی به یک مسأله مدرن برمی‌خورند، بتوانند رهیافت‌های ملی و بومی از آن بیرون بکشند. ما آمادگی این را داریم که به نهادهای گوناگون سرفصل‌های تخصصی ارائه دهیم و آن را به نهاد ریاست جمهوری و بسیاری از نهادها اعلام کردیم.

افزون برآن، باید این سرفصل‌ها در قالب‌های نمایشی مانند تئاتر، کنسرت‌نمایش، فیلم، سریال و پویانمایی (انیمیشن) اجرا شود. بسیاری از پلت‌فرم‌های ملی هم داریم که در کنار رسانه ملی باید برنامه اختصاصی ویژه گسترش زبان فارسی و کتاب‌های کهن ادبی، هنری، دانشی و تاریخی داشته باشند.

این گونه نیست که جوانان ما این محتواها را دوست نداشته باشند؛ آن‌ها دوست دارند با پیشینه خود آشنایی پیدا کنند اما مطالب و تولیدمحتواهای روزآمد و جذابی وجود ندارد. به طور مثال امسال فیلم پویانمایی «زال و رودابه» ساخته شد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد اما جوانان، نوجوانان و کودکان از آن فرار می‌کردند؛ چرا که کیفیت آن بسیار پایین بود و تنها شعرهای شاهنامه فردوسی را بدون متنی روان خوانش می‌کرد.

بنابراین پیشنهاد می‌دهیم تا هر چه زودتر ستاد ملی فردوسی‌شناسی در کشور راه‌اندازی شود تا با بودجه‌های سرگردان همه نهادها حکمت فردوسی به گونه کاربردی استخراج شود.

در کشور و به ویژه همین امسال با درخواست همکاری در برگزاری بیستمین بزرگداشت حکیم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی و پنجمین جشنواره ملی حکمت فردوسی، پیشنهاد راه‌اندازی موزه، کتابخانه، فرهنگ‌سرا و دانشنامه شاهنامه فردوسی هم بر پایه اساسنامه بنیاد فردوسی به همه نهادها در دو دهه اعلام کردیم اما تا کنون هیچ کمکی نه از سوی نهادهای دولتی و نه بخش‌های خصوصی دریافت نکرده‌ایم؛

چون‌ هنوز این نیاز ضروری را مدیران ارشد حس نکرده‌اند که ما در دنیای مدرن هم می‌توانیم از داشته‌های کهن خود بهره‌گیری نماییم.

اکنون بسیاری از افرادی که در بحث اقتصادی فعال هستند، دانش‌آموخته خارج از کشور هستند؛ در حالی که بسیاری از مطالب مربوط به فرهنگ اقتصادی و کشورداری در شاهنامه فردوسی و در کتاب‌های کهن تمدن ایرانی اسلامی آمده است اما از آن بهره‌برداری نمی‌کنند. بنیاد فردوسی در قالب مجموعه مقاله‌های موضوعی از فردوسی‌شناسان هم‌روزگار ایران و جهان در همه زمینه‌ها این مقاله‌های کاربردی را دریافت کرده که تا کنون با بودجه شخصی کتاب‌های پژوهشی، آموزشی و نمایشی ارزشمندی را به چاپ رسانده‌ایم و هم‌چنان در تلاش هستیم تا ناشرانی را همراه کنیم تا این دستاوردهای پژوهشی روزآمد را به چاپ برسانیم.

پیشنهادی که ما امسال به ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و همه نهادها و وزارتخانه‌ها دادیم این است که ستاد ملی فردوسی‌شناسی راه‌اندازی شود تا همه نهادها موظف شوند به اسطوره‌شناسی نوین بپردازند و بر پایه مسئولیت‌های اجتماعی نهادهای فرهنگی، هنری، آموزشی، پژوهشی و حتی اقتصادی از آن پشتیبانی کنند.

بنیاد فردوسی پیشنهاد داده است، هم‌چنان که ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی کشور را با همکاری نهادهای ملی و برون‌مرزی در یک دهه گذشته راه‌اندازی کرده است؛ دوباره برای بازشناسی دستاورد‌های ایرانیان دبیری ستاد ملی فردوسی‌شناسی را بر عهده بگیرد.

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 3 =

دکمه بازگشت به بالا
سوالی برایتان پیش آماده؟ از ما بپرسید...
×
گفتگو را شروع کنید
سلام! برای چت در واتساپ بر روی هر کدام از اکانت های پشتیبانان ما که میخواهید کلیک کنید.
Whatsapp chat Whatsapp chat
شروع مکالمه
بستن