فرهنگ و ادب

گزارش روزنامه همدلی از ثبت جهانی بنیاد فردوسی: هزاره فردوسی، ارجمندی یک فرهنگ

نگارنده: بهرام براتی (شاهنامه‌پژوه)

تیتر نخست روزنامه همدلی

۲۵ اسفند ۱۴۰۳

شاهنامه فردوسی یکی از ستون‌های فرهنگ، هنر و تاریخ‌ پر فراز و فرود ایران زمین و شاهکاری بی‌بدیل در ادبیات جهان است. اثری سترگ و مانا که پس از هزار سال که از سرودن آن می‌گذرد هنوز، سرزنده و پرشکوه، عطش دانستگی هر نسلی را فرونشانده و غرور زخمی یک ملت را از هزارتوهای تاریخ، التیام بخشیده است. شاهنامه یا به تعبیری دیگر ”خردنامه” برآیند رنج شکوهمند و بالنده‌ی حکیم و شاعری پرآوازه است که در روزگار چیرگی فرهنگ و زبان بیگانه از زبان و فرهنگ دیرسال این سرزمین پاسداری کرده و از زوال و نابودی، رهایی بخشیده است. در برابر همه‌ی بدخواهان و دشمنان، پایداری کرد آن‌هم در روزگاری که نازش و بازخوانی میراث نیاکان این خاک با تمسخر و کشتار همزاد بود و چه بسیار زنان و مردانی که پیش و پس از آن در این راه پر خوف و خطر، جان دادند از ابومسلم خراسانی.ابن مقفع (روزبه) تا بابک خرمدین، استادسیس، مازیار و یعقوب لیث در دوره بنی امیه چنان روح اشرافیت عرب و برتری‌جویی بنی‌امیه و تحقیر ایرانیان فزونی یافت که بر آرمانگرایی اسلامی و شعارهای برابری جویانه اسلام چیرگی یافت. امویان برای جلوگیری از قیام ایرانیان حتی از رواج احادیث جعلی نیز دریغ نکردند از جمله این‌که به نقل از پیامبر اسلام حدیثی را جعل کرده بودند که:

”هر که بدخواه عرب باشد از شفاعت من محروم است و نصیبی از دوستی من نمی‌برد”

برآیند همه تحقیرها و ستم‌ها و کشتارهای بنی‌امیه، موجب قیام نظامی.سیاسی و فرهنگی ایرانیان شد تا این‌که ایرانیان که در ۲ قرن نخست اسلام، رنج‌های بسیاری را به جان خریده بودند با تکیه بر آیه ۱۳ سوره حجرات نهضت شعوبیه را سامان دادند. قیام ایرانیان به رهبری ابومسلم خراسانی موجب شد تا در سال ۱۳۲ هجری در کنار زاب، همان‌جا که ساسانیان از اعراب شکست خورده بودند بنی‌امیه را به سختی شکست دهند و از صحنه تاریخ، حذف کنند و بکوشند تا نقطه پایانی بر موالیگری. اشرافیت عربی.تحقیر و کشتار مسلمانان غیر عرب و دیگر ایرانیانی بگذارند که به دنبال برپایی عدالت اجتماعی، بهبود شرایط اقتصادی و رهایی از تبعیض و تحقیر فرهنگی بودند. اگرچه پس از روی کار آمدن بنی‌عباس، باز هم با قتل ناجوانمردانه ابومسلم ایرانیان شورش‌های ملی و طبقاتی بسیاری را پی‌ریزی کردند اما در میان همه‌ی اقدامات انجام شده در آن هنگامه‌های پرخوف و خطر، سرایش شاهنامه فردوسی، از هر مبارزه‌ی نظامی کارسازتر نشان داد.

اگرچه به هر روشی کوشیدند تا در تخفیف و تحقیر ایرانی و تاریخ و فرهنگ و محتوای شاهنامه اقدام کنند؛ زیراکه عنصر ترک نیز، وارد صحنه سیاسی و نظامی کشور شده بود. حالا اندیشه‌ورزان ایران می‌بایست در چند جبهه بکوشند و با هر دسیسه‌ای از آنان به ستیز برخیزند؛ چراکه در این میان، برخی از دشمنان فرهنگ ایرانی نیز کوشیدند تا درونمایه‌ی این اثر سترگ را با افسانه خواندن آن، تنزل دهند. حال آنکه سخن‌سرای بزرگ توس گفته است:

”تو این را دروغ و فسانه مدان /

به رنگ فسون و بهانه مدان /

از او هر چه اندر خورد با خرد /

دگر بر ره رمز معنی برد”

چه رازی است که یک اثر ادبی پس از گذشت هزار سال، هنوز چنین پرشکوه و نستوه، ایستاده و در خود تمام ارزش‌های والای انسانی را، پرورش داده و می‌دهد و هر مصرع و بیتی از آن، گویی خود دفتری از خرد و خردورزی است.

”درشتی ز کس نشنود نرمخوی /

سخن، تا توانی به آزرم گوی”

این راز شگرف، ایمانی است که سخن‌سرای بزرگ توس به خون دل آبش داده و موجب شده است تا فرهنگ و تاریخ و باورهای والای انسان و خویشان انسان‌اش در این سرزمین کهنسال و فرهنگ ساز و در سراسر جهان، جاودانه بماند. با وجود همه‌ی دشمنی‌ها و نامهربانی‌ها، راز مانایی و جاودانگی شاهنامه و آموزه‌های ارجمند آن، چیست که هرگز رنگ کهنگی و تکرار را بر خود نمی‌گیرد؟ خرد و خردگرایی، انسان‌باوری و دلدادگی به انسان و ارزش‌های والای انسانی؛ واژگانی که در شاهنامه از بسامد بسیار بالایی برخوردارند همان آرمان‌های فردوسی بزرگ بوده اند. ایران، خرد، داد، دادگری و شادی.

جان سخن آن‌که، مادران و پدران و آموزگاران این سرزمین، هم‌چنان، این عشق شعله‌ور را زنده نگهداشته‌اند و هر یک به نسل پس از خود، اموخته و به امانت سپرده‌اند تا این‌که، جهان به اعتبار آن، کلاه از سر برداشت و در یکصد و هشتاد و یکمین اجلاس یونسکو در سال ۲۰۱۰ میلادی با اکثریت آراء به پیشنهاد بنیاد فردوسی و مهندس یاسر موحدفرد دبیرکل این بنیاد، هزاره شاهنامه به تصویب رسید و اعلام گردید.

”سرآمد کنون قصه‌ی یزدگرد /

به ماه سپندارمذ روز ارد /

ز هجرت شده پنج هشتاد بار /

به نام جهان داور کردگار”

آن‌گونه که دکتر فریدون جنیدی و دبگر بزرگان شاهنامه‌پژوهی گفته‌اند: بر اساس این ابیات، می‌توان دریافت که سرایش شاهنامه در روز ۲۵ اسفند سال ۳۸۸ هجری خورشیدی (۴۰۰ هجری قمری و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان رسیده است.از آن‌جایی‌ که بر مبنای گاهشماری و تقویم ایرانی، بیست و پنجمین روز هر ماه از سال (ارد) نام دارد و پنج هشتاد بار که بدان استناد شده است به معنای چهارصد است. اگر سال درگذشت فردوسی را ۴۱۰ قمری بدانیم؛ می‌توان گفت که فردوسی تا ۱۰ سال پس از به سرانجام رساندن اثر سترگ خود، زنده بوده و زیسته است. آن‌چه امروزه بر ما واجب تاریخی است آن است تا بیش از پیش، ارزش‌های والا و آموزه‌های انسانی فرهنگ، زبان و تاریخ گستره‌ی مقدس ایران زمین و نیاکان نیک‌اندیش خود را در برابر بیگانه و بیگانه‌پرستان، پاس بداریم و پاسداری کنیم؛ زیرا که درونمایه شاهنامه، یکی از استناد بی‌بدیل، برای همه‌ی نسل‌ها و فرزندان این سرزمین خواهد بود که اسطوره‌ها و افسانه‌ها و تاریخ ایران از آغاز تا یورش تازیان و سقوط شاهنشاهی ساسانیان را در خود دارد و در قالب چهار دودمان پادشاهی، پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان به واگویه‌ی تاریخ ایران پرداخته است.

شاید این پرسشگری، موجب زایش شاهنامه ابومنصوری و پس از آن، خردنامه‌ی سخن‌سرای بزرگ توس شد. پرسشی که در هر دوران رخوت و فترت می‌تواند موجب، جهش و نهیب بر خودمان باشد تا دست بر زانو و تکیه بر آموزه‌ها و داشته‌های ملی و میهنی خود، برخیزیم و از خدا و خرد یاری گیریم و ارزش‌های والای انسانی را ارج بگذاریم.

”بپرسیدشان از کهان و مهان /

وز آن نامداران فرخ مهان /

که گیتی به آغاز چون داشتند /

که ایدون به ما خوار بگذاشتند /

چگونه سرآمد به نیک اختری /

بر ایشان همه روز گندآوری”

۲۵ اسفند و سالروز پانزدهمین سالگرد ثبت جهانی هزاره‌ی شاهنامه فردوسی را دیگر بار به همه‌ی دوستداران تاریخ، ادب و فرهنگ این گستره مقدس، شادباش می‌گوییم و این روز فرخنده را ارج می‌نهیم.

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − 7 =

دکمه بازگشت به بالا
سوالی برایتان پیش آماده؟ از ما بپرسید...
×
گفتگو را شروع کنید
سلام! برای چت در واتساپ بر روی هر کدام از اکانت های پشتیبانان ما که میخواهید کلیک کنید.
Whatsapp chat Whatsapp chat
شروع مکالمه
بستن