گزارشی اختصاصی از آخرین نمایشهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
گزارشی اختصاصی از آخرین نمایشهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
خبرنگار و عکاس: یاسر موحدفرد
با آخرین اجراهای نمایشهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر فرصتی دست داد تا با همزمانی اکران فیلمهای جشنواره فیلم فجر و اجراهای موسیقیایی جشنواره موسیقی فجر با اجرای نمایشهای جشنواره تئاتر فجر به ویژه در امسال وجود داشته است؛ افسوسی برایم داشت تا نمایشهای کمی را بتوانم ببینم اما خوشبختانه توانستم برخی از نمایشهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را از نزدیک ببینم؛
این در حالی بود که برای بازدید برخی دیگر از نمایشها هم تلاش کردم با هماهنگی ستاد این جشنواره نمایشی با گسیل کردن هنرمندان هنرهای نمایشی بنیاد فردوسی و موسسه فردوسی توسی و خبرنگاران و عکاسان پایگاه خبری شاهنامه، خبرهایی تهیه کنیم و آگاهی نسبی از این جشنواره هم پیدا کنیم…
در ششمین روز جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به میزبانی تئاتر شهر در آدینه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۰ با دو اجرای دلنشین تهرانی و یزدی از ایران و یک اجرای آذری از جمهوری آذربایجان،
شور تازهای به جشنواره بخشیده شد.
نمایش تا یک نفس با اجرای آذری و آهنگین از کشور آذربایجان، اگرچه قدرت لازم برای نمایش را نداشت و از آغاز داستانی مشخص و لو رفته را به تصویر کشیده بود و تا جایی شعار زده هم شده بود؛
اما در ادامه با اجرای سرشار از شور همراه با گرهگشایی و گرهافکنی تئاترهای یزدی با نمایش قند خون به میزبانی تالار چهارسو نمایشی پویا به جشنواره پیشکش شد.
در پایان این روز، نمایش روزآمد از تئاترهای تهرانی همراه با آسیبشناسی اجتماعی با نمایش به هیچکس هیچی نگو اقبال هنردوستان و مدیران فرهنگی
از جمله مهمانانی از بنیاد فردوسی، جشنواره تئاتر فجر به اوج شکوفایی رسید؛
در روز هفتم چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۰ تلاش کردم به نمایش فردوسی در سنگلج بروم اما وقتی با خبر شدم که داستان این نمایش به استناد داستانهای تبلیغی و دروغی سلطان محمود غزنوی طراحی شده است با آنکه برخی از همکاران هنرهای نمایشی ام و برخی از مدیران فرهنگی در دو سانس در این تماشاخانه به تماشای این نمایش نشستند با آنکه بسیار دوست داشتم که این نمایش را ببینم اما ناگزیر به نمایش ساختن در تالار چهارسو بسنده کردم که نگاهی نو به داستانی شبیه پینوکیو بود که خوش ساخت و موزیکال با بازیهای باورپذیر داشت؛
در روز هشتم چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۰ نخست به تماشای نمایش لعل بدخشان از کشور تاجیکستان در تماشاخانه سنگلج با همراهی سفیر تاجیکستان نشستیم که در حاشیه آن توانستم با این سفیر و همراهانشان به ویژه دوست گرامی و نماینده سالیان تاجیکستان در موسسه فرهنگی اکو دیداری داشته باشم.
این نمایش تاجیکی توانسته بود تماشاگران پر شماری را جذب کند و بازیها هم در خور بود اما خوانش موسیقایی آن زیاد گیرا نبود و داستانی تکراری عشق و عاشقی آن هم بالیوودی به نظر میرسید.
نمایش رگال به میزبانی تالار قشقایی تئاتر شهر دیگر نمایشی از یزدیها بود که در این جشنواره توانستم، ببینم؛
این نمایش برخلاف نمایش پیشین یزدیها که در همین جشنواره دیده بودم، اصلا طراحی صحنه مناسب فضای متن نمایشنامه نداشت و برای امروزی کردن متنهای روایتهای نبردهای باستانی پیشبرنده نبود اما صدای شاهد و متنهای ارایه شده در جاهایی از نمایش به ویژه در پرده پایانی بسیار اثرگذار بود؛
آخرین نمایشی که توانستم، بخشی از آن را ببینم نمایش بابا آدم از تهران بود که با نیم ساعت تاخیر آغاز شد؛ در این نمایش اصلا بازیها و متنها جذاب نبود و تکرار یک تصنیف قدیمی عربی هم همراه کننده نبود.
با توجه به همزمانی دو اجرای موسیقایی در مجموعه تالار وحدت و تالار رودکی به دعوت ستاد جشنواره موسیقی فجر، ناگزیر از مجموعه تئاتر فجر خارج شدم تا با توجه به همزمانی اجراهای شبانه جشنواره تئاتر فجر و جشنواره موسیقی فجر و پوشش رسانهای پایگاه خبری شاهنامه و حضور عکاسان شاهنامهنیوز برای هماهنگیهای لازم به تالار وحدت رفتم که خوشبختانه دیدار با مدیرکل موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه اجرای سالار عقیلی در تالار وحدت هم در همان شب فراهم شد.