آیین پایانی نمایش ادیپ شهریار
خبرنگار: نرگس صافی
عکاسان:
فاطمه مجیدی
یاسر موحدفرد
به گزارش اختصاصی پایگاه خبری شاهنامهنیوز
آیین پایانی نمایش ادیپ شهریار
به میزبانی تالار اصلی پردیس تئاتر تهران
۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱
از ساعت ۱۹:۰۰
به مدت ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
مهمانان ویژه:
یاسر موحدفرد
(دبیرکل بنیاد فردوسی و مدیرعامل موسسه فردوسی توسی)
نرگس صافی
(مدیر آموزش موسسه فردوسی توسی)
نویسنده: سوفکل
طراح و کارگردان:
مهتاب عسکری
تهیه کننده:
جهانمهر دوست
بازیگران:
فرشاد نجفی، ستایش گیوی، حسین مددی، ابوالفضل عبدالی، عرفان زارعی، مجتبی ترکمان، بهار ترابی، شیوا فرشادی و حمیدرضا محمدحسینی
مشاوران هنری کارگردان: رضا بنفشه خواه، جلیل فرجاد
پرفورمر: (بازیگران پرفورمنس) محمدمحسن اسلامی،
گلشید شکوهی، لیلا احدی، محمدحسین میرسلطانی،
سوگند الهداد، نگار صبحی، مهدی قبولیان احمدی، سارا اسماعیلی، زهرا بازار، مهدی رحیمیانپور، هستی حضوری، فاطمه پاک سرشت نائینی، نیوشا هاشم خانی، حامد مددی، آریا عابدی شمس آبادی، مائده عابدینی، آیلین صفر زاده، حنانه ملکوتی خواه، محمد هاشمی والا، فرناز رنجبر، فاطمه میرجمالی، زهرا ایمانی، دانیال عسکری، مهدیه صفری، زینب آجیلی، نسترن الهیان، هدیه اسفندی یکتا، روزبه جهانی، فرهاد گودرزی، شقایق اسدی، حسین گچلو، رضا جاوید، وحید سیبی، الناز شاهد، یحیی تقیپور و مرجان عسکری
دستیار اول کارگردان:
فرزان برومند و علی صابری
دستیار دوم کارگردان: نگار صبحی
منشی صحنه: مهسیما حکیمزاده
مدیر صحنه: حمید رجبی
دستیار صحنه: اعظم ملکوتیخواه
موسیقی زنده: محمدمحسن اسلامی، محمدحسین میرسلطانی و مهدی رحیمیان پور
عکاسان: امیر خدامی،
پیام احمدی کاشانی و فاطمه مجیدی
روابط عمومی: آرش جاویدی
مشاور رسانه: علیرضا نیاکان،
محمد حسین عبداللهی و نگار امیری
ساخت تیزر: مصطفی رحمانی
طراح لباس و طراح گریم: سولماز حنیفی
طراح نور صحنه:
فرزان برومند
مجری طرح: علی علینژاد
طراح پوستر و طراح بروشور: حمید عبادی
مدیر تولید:
سمیرا کریمی و حسین عابدین
مدیر تدارکات: فاطمه (شادی) صیادی
طراح صحنه: امیرمحمد شهنی دشتگلی
موزیسین: صادق سبحانی
مدیر اجرایی: حمید ناصر
گزیده نمایش: پیشگویان خبر میدهند نوزادی که در راه است شومبخت خواهد بود و اگر چارهای نشود پدر را خواهد کشت و با مادر ازدواج میکند. پدر به ناچار او را در بیابان رها میکند تا گرفتار آن سرنوشت جانکاه نشوند اما تقدیر اورا به جایگاهی امن میفرستد و ادیپ بر پایه خواست تقدیر در هیبت جوانی تنومند پدر را میکشد و با مادر ازدواج میکند و چنگال تقدیر بر سرنوشت محتوماش چنگ میزند. ادیپ به دنبال حقیقت به خود میرسد و در مییابد که گریزی از حقیقت نیست و او همان زاییدهای است که باید باشد. پس برای کشف حقیقت بهخود میرسد هر چند فرجاماش نیستی و نابودی است…