سینما و تئاترگزارش تصویری

«مسعود جعفری جوزانی»: پیشرو بودن کوروش بزرگ با راه‌اندازی شهریاری چندملیتی و آزادی در زبان، مذهب و آداب

خبرنگار و عکاس: منصور جهانی

به گزارش اختصاصی پایگاه خبری شاهنامه‌نیوز

 

گزارش کامل سخنرانی‌های نقادانه فیلم شیر سنگی

به میزبانی خانه اندیشمندان علوم انسانی

آذر ماه ۱۴۰۲

 

نشست اکران اختصاصی، نقد و بررسی فیلم سینمایی «شیر سنگی» The Stone Lion به کارگردانی «مسعود جعفری جوزانی» به کوشش انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی از دیدگاه مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه حق و حقوق عمومی؛ با حضور این کارگردان سرشناس سینما، «علیرضا شجاع‌نوری» بازیگر این اثر شاخص سینمایی، «فتح‌الله جعفری جوزانی» تهیه‌کننده، مترجم و پژوهشگر سینمایی، «سحر جعفری جوزانی»

بازیگر این اثر، «رامین مستقیم» خبرنگار ارشد بین‌المللی و مترجم آثار ادبی، دکتر «مصطفی ملکیان» پژوهشگر، دین‌پژوه و استاد فلسفه و اخلاق، دکتر «حسن وکیلیان» دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر «داریوش رحمانیان» دانشیار دانشکده زبان فارسی دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه «مردم‌نامه»، دکتر «سجاد فتاحی» جامعه شناس و پژوهشگر سیستم‌های حکمرانی، دکتر «علیرضا غریب‌دوست» دبیر انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، «فیروزه درخشانی» و گروهی از اهالی سینما در خانه اندیشمندان علوم انسانی تهران برگزار شد.

 

«مسعود جعفری جوزانی»:

پیشرو بودن کوروش بزرگ با راه‌اندازی شهریاری چندملیتی و آزادی در زبان، مذهب و آداب

 

«مسعود جعفری جوزانی» فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم سینمایی «شیر سنگی» گفت: از صحبت‌های همه سخنرانان محترم این آیین، خیلی لذت بردم و برایم خیلی جالب بود؛ همین که یک کاری در عالم سینما تولید می‌شود و یک گفتمانی در جامعه شکل می‌گیرد یا اندیشمندان را وادار می‌کند که در مورد آن حرف بزنند.؛ همه داستان و همه ارزش‌ها همین است که کسی وادار شود و در مورد اثری حرف بزند و در واقع در این رابطه، اندیشه‌ای تولید می‌شود.

هنرمند در جامعه‌ای زندگی می‌کند، از مردم می‌گیرد و به آن‌ها تحویل می‌دهد؛ یک جریان ارگانیک میان ذهن انسان و جامعه به وجود می‌آید اگر به هر دلیلی می‌خواستم در آن زمان «کوروش بزرگ» را تولید کنم؛ برای این‌که احساس می‌کردم بهترین وقت است که این کار را انجام بدهیم. برای این‌که مردی بوده که شاید بیش از ۲۰ سده از زمان جلوتر بوده است. چون می‌خواست فرمانروایی چندملیتی با زبان، مذهب و آداب آزاد راه‌اندازی کند تا مردم در کنار همدیگر با حقوق برابر بتوانند زندگی بکنند و این حرفی است که هنوز برای آینده است و هنوز به آن نرسیده‌ایم. چون وقتی که حاضر نیستیم به دیگری فکر بکنیم به نظرم قطعاً جنگ، ادامه خواهد داشت.

 

جنگ میان سنت و مدرنیته

 

کارگردان فیلم‌های سینمایی «شیر سنگی» و «جاده‌های سرد»  تصریح کرد: در کنار تولید اثرهای دیگر و تدریس در دانشگاه، وقتی‌که تصمیم گرفتم فیلم سینمایی «شیر سنگی» را تولید کنم؛ می‌خواستم نگاهی داشته باشم به جنگی سال‌ها است گریبان ما را گرفته است، جنگ میان سنت و مدرنیته. در هر زمانی یک‌سری سنت‌ها شکل می‌گیرند و ما انسان‌ها به این سنت‌ها عادت می‌کنیم و چنان به آنها نگاه می‌کنیم که انگار هستی از دست می‌رود. چون تبدیل به واقعیت می‌شوند. معنی انتزاعی به یک چیز قابل لمس تبدیل می‌شود و حاضریم برای آن، دیگری را بکشیم. این چیزها قراردادی است و ما به آن‌ها این معنی را می‌بخشیم.

کارگردان فیلم‌ سینمایی «در مسیر تندباد» تأکید کرد: در ساخت «شیر سنگی» نمی‌خواستم تعصب نشان بدهم و همه حرف‌هایم را در آن زده‌ام. «نامدارخان» از مدرنیته و اتفاقی که افتاده است دفاع می‌کند، از پدیده نوینی دفاع می‌کند که زندگی را بهتر کرده است.

 

تقدیر به پاس یک عمر دستاورد هنری

 

در این آیین از سوی انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، لوح سپاس این نهاد آکادمیک و مردمی به پاس یک عمر دستاورد هنری توسط دکتر «مصطفی ملکیان» پژوهشگر، دین‌پژوه و استاد فلسفه و اخلاق به «مسعود جعفری جوزانی» از چهره‌های ماندگار ایران اهدا شد.

 

رونمایی از نسخه اصلی و بازیابی‌شده پوستر «شیر سنگی» اثر استاد مرتضی ممیز

 

در پایان این نشست از نسخه اصلی و بازیابی‌شده پوستر فیلم سینمایی «شیر سنگی» اثر زنده‌یاد استاد «مرتضی ممیز» رونمایی شد و به امضای شخصیت‌های حاضر در این نشست رسید.

 

دل نوشته‌ای برای «مسعود جعفری جوزانی»

 

پس از اکران فیلم سینمایی «شیر سنگی»، دکتر «علیرضا غریب‌دوست» دبیر انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، دل نوشته‌ای که به گونه اختصاصی برای «مسعود جعفری جوزانی» و این آیین به رشته تحریر در آورده بود برخوانی کرد، که متن آن را در پی می‌خوانید:

عموجان، امروز این‌جا آمده‌ایم تا «بزرگ حرف بزنیم.»

چون دیگر بنا نداریم به بزرگی بگوییم که «صلاحدار شمایید!»

چون زمانه عوض شده و ما تا خودمان نفهمیم چه درست است و کدام غلط، سر به هیچ حکمی نمی‌گذاریم. این حرف‌ها بوی خون می‌ده عموجان، طرفداری از قتل نمی‌کنیم اما باور داریم که «کسی نکُشتِش والا»، جوان‌های‌مان سر چاه نفت کار می‌کنند، کوچ هم نمی‌کنند اما دلمان با حکومت نیست…

بزرگ حرف می‌زنی جِغله، این حرف‌ها به تو نیامده!

پس، طرفداری از قتل کنیم!

خب اگر کسی آدم کشت، قتل کرد، باید تحویلش بدیم، قانون اینجور می‌گه، کجای این کار کجه؟

خب خاک‌اش کردم…

تو چه کار داشتی که خاک‌اش کنی…

خب آدمیم ما، سنگ که نیستیم، دلمان سوخت والا، گفتیم ثواب داره، چندبار گفتی خاک کردن مرده غریب، ثواب داره؟

به این قرآن خدا قسم که من نکشتمش…

آمدیم قسم قرآن هم خورد که چه؟

بعد قسم قرآن هم مگر حرفی هست…

رمز طرقی در قانونه، اروپا را قانون اروپا کرده، شما که طرقی این آب و خاک را می‌خواین نگذارین با یه قسم قرآن، قانونِ مملکت پایمال بشه، نگذارید چهارتا نفهم آبروی همه را ببرند، دل‌تون نمی‌خواد ایران طرقی کُنه؟

-خواهرا، اگه گریه کنید، «آلازنگی‌ها» صدامون را می‌شنوند و میان. دخترها ساکت شدند اما دیگه کار از کار گذشته بود…

این حرف‌ها بوی خون می‌ده جغله…

بگذارید حرف به حرف برسه حضرات، فقط بلدید زیر چادر شاهنامه باز کنید و بیت بخوانید؟

پس می‌خواید جنگ درست کنید…

چه خوب بود اگر من هم مثل این جماعت بودم…

تو بیشتر می‌دانی، کسی که بیشتر بدانه، غم‌اش هم بیشتره…

اگر می‌دانستم این قدر دو دلی نمی‌کردم…

نمی‌دونم، نمی‌دونم…

چی رو نمی‌دانی؟

نمی‌دونم این جماعت از چی می‌ترسند؟

از گرسنگی…

همیشه از همین ترسیدیم، همیشه هم گرسنه ماندیم…

باد به سر داری، دنیا چم و خم زیاد داره، آدمی مجبوره گاهی سر خم کنه…

که چه بشه؟

-که سقف بالای سرش باشه نون به سفره‌اش که حکیم و دوا دم دستش باشه که یک کلیدِ بزنه، شب بکنه مثل روز…

قیمت‌اش مرد، من این را می‌خوام بدونم، مگه از این بهشتی که میگی بدم میاد.

قلعه‌نشین شدی، یادت رفته گله‌دار به ییلاق قشلاق زنده است…

گله‌دار که نبایست تا آخر دنیا گله‌دار بمانه، گله‌داری برای نون درآوردنه، نه خود نشان دادن… حالا فرق‌اش چیه که جَوون با بُز و میش نون در بیاره یا سر چاه نفت؟

با یک تیکه آهن، طیاره درست می‌کنند که عقاب به گـَردشان نمی‌رسه…

پس مردم چی؟

باروهای مردم، سنت‌های مردم؟

آیین‌ها، اسطوره‌ها، فرهنگ این مردم کجای این قانونه؟

تمدن این مردم چی؟

«آعلیار» آخرین عاشقی نبود که بر سر گورش «شیرسنگی» گذاشتند…

من فرزند امروزم، عاشق سنت‌های دیروز، خاطرخواه دخترِ گله‌دارِ کوه‌نشین!

فامیل‌ایم با هم اما او حرف مرا نمی‌فهمد و من هم داستان «ماه‌تی‌تی» و «آلازنگی‌ها» را نمی‌دانم.

نمی‌دانم عموجان، من اهل جنگ نیستم، کتاب می‌خوانم، اهل اندیشه‌ام!

از اهالی «خانه اندیشمندان»… اما اگر قرار باشد روزی تفنگ از کسی بگیرم، تفنگ «کوهیار» را خواهم گرفت و اگر مجبور شوم ماشه را بچکانم، چون «اسفندیار» فقط یک گلوله، فقط یک گلوله و در پیشانی اَجنبی‌ای که در لباس خویشی، ما را به کشتن خویش وامی‌دارد، خواهم نشاند و حال و حکایت همین بود که گفتم نه کمتر نه بیشتر. راستی عموجان، از این خویشتن کشتن، اکنون چه سود…

 

در «شیر سنگی» همه چیز بر مدار حق با کیست و حق با کسی نیست می‌چرخد

 

در این نشست دکتر «مصطفی ملکیان» پژوهشگر، دین‌پژوه و استاد فلسفه و اخلاق گفت: از من خواسته شده است که بحثی درباره فلسفه حقوق و آنچه در فیلم سینمایی «شیر سنگی» رخ می‌دهد؛ ارایه دهم، چون در این اثر سینمایی همان‌طور که مشاهده کردید؛

همه چیز بر این مدار می‌چرخد که حق با کیست؟

حق با کسی نیست؟

چه کار حق است؟

چه کار حق نیست؟

 

واقعیت‌ها، ارزش‌ها و تکلیف‌ها

 

«مصطفی ملکیان» گفت: حق، یک واقعیت از واقعیت‌های جهان هستی نیست؛ یعنی آن‌چه در عالم انسانی ما با آن سروکار داریم سه چیز است که عبارت‌اند از: واقعیت‌ها، ارزش‌ها و تکلیف‌ها.

ما با منابع شناختی شش‌گانه‌ای که در اختیار داریم، هر چه جهان هستی را بکاویم در آن ارزش‌ها و تکلیف‌ها را نمی‌بینیم بلکه ما تنها واقعیت‌ها را می‌بینیم. مشاهده می‌کنیم که چه چیزی در این جهان هستی هست و چه چیزی در آن نیست. چه چیزی دارای چه ویژگی است یا دارای چه ویژگی نیست و چه چیزی با چه چیزی دارای چه ارتباطی است و چه چیزی با چه چیزی دارای چه ارتباطی نیست. این شش دسته، همه واقعیت‌های جهان هستی هستند.

 

باید نسبت به روایت‌هایی که از ایران ساخته می‌شود حساس باشیم

 

نشست اکران اختصاصی و نقد و بررسی فیلم سینمایی «شیر سنگی» از دیدگاه مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه حق و حقوق عمومی، دکتر «سجاد فتاحی» جامعه شناس و پژوهشگر سیستم‌های حکمرانی گفت: باید امروز، نسبت به روایت‌هایی که از ایران، ساخته می‌شود حساس باشیم. هر روایتی را نبپذیریم. به این دلیل که روایت در ذهن انسانی کنش‌ها را می‌سازد، کنش‌ها را توجیه می‌کند و اتفاقی می‌افتد که اتفاق تلخی در تاریخ ما بوده است. چون حال و روز ایرانی‌ها نه تنها بهتر نشد؛ بلکه امروز، به کشوری تبدیل شدیم که آروزی هر جوانی مهاجرت از این سرزمین است. امروز تکرار دیروز نیست، بلکه امروز تلخ‌تر و تلخ‌تر از دیروز است و همه شاخص‌ها این را گواهی می‌دهند.

 

هر روایتی از ایران، باید به چهار پرسش اساسی پاسخ بدهد

 

دکتر فتاحی در بیان داشت: هر روایتی از ایران، باید به چهار پرسش اساسی پاسخ بدهد؛ پرسش نخست این است که موضع‌اش را باید در برابر چیستی ایران مشخص بکند، باید به ما بگوید که ایران چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

از نظر جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی.

پرسش دوم این است که وضعیت ایران را چگونه می‌بیند و توصیف‌اش از آن وضعیت چیست؟

پرسش سوم این است که این وضعیت را نتیجه اثر چه عواملی می‌داند؟

این سه پرسش مهم هستند و در تاریخ ما و در سده گذشته، پاسخ‌های ناکافی و نادرست به آنها داده شده و باعث شده است که در پرسش چهارم به خطا برویم و حالا برای بهبود وضعیت چه کار باید بکنیم. پاسخ‌هایی را دادیم که کافی نبوده و در واقع سراسر اشتباه بوده است.

 

عرفان و ادب ایران، بزرگترین هدیه ما به جهان بوده است

 

این جامعه‌شناس و پژوهشگر سیستم‌های حکمرانی در پایان سخنان‌اش تأکید کرد: ما باید از نسل گذشته‌مان عبرت بگیریم و درس بیاموزیم و روایتی که امروز در ذهن ما سوار می‌شود و کنش‌های ما را جهت می‌دهد؛ فردای ایران را رقم می‌زند و بنابراین روایتی باشد که تا حد امکان، واقع‌بینانه باشد. چون اگر واقع‌بینانه نباشد؛ همان اشتباه رخ می‌دهد. همه این تاریخ تلخ، محصول ناتوانی ما ایرانی‌ها در بازآرایی و ساخت یک نظام سیاسی و حمکرانی بوده است که بتواند پایداری را برای این سرزمین رقم بزند و بتواند این سرزمین را تبدیل به جایگاهی برای مهر بکند که بزرگترین هدیه عرفان و ادب ایران به جهان بوده است. چون در حوزه عرفان و ادب، عشق و مهر را به جهان هدیه دادیم اما در عرصه سیاست به دلیل ناتوانی در ساخت آن نظام حمکرانی که شاید بتوان نام آن را «نظام حکمرانی مهرمدار» بگذاریم نه با خودمان در درون سرزمین، مهربان بودیم و نتوانسته‌ایم که این دین تاریخی را به ایران ادا بکنیم.

 

«شیر سنگی»، تنها روایت برخورد بختیاری‌ها با مقوله‌های مدرن نیست

 

دکتر «حسن وکیلیان» دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: روایت فیلم سینمایی «شیر سنگی»، فقط روایت برخورد بختیاری‌ها با مقوله‌های مدرن نیست؛ بلکه روایت برخورد و مواجهه ما ایرانی‌ها با امر قانون است که سرآمد مقوله‌های مدرن به شمار می‌رود. در این فیلم، با سه تیپ روبه‌رو هستیم که هر کدام شخصیتی را نمایندگی می‌کنند؛ در تیپ نخست، «علیار» و اطرافیان‌اش که وابسته به سنت هستند و در جامعه کوچ‌نشینی که در آن زندگی می‌کنند؛ مناسبت‌ها و ارزش‌های سنتی بر آن‌ها حاکم است. به همدیگر اعتماد دارند و حرف افراد و قسمی که یاد می‌کنند؛ نشان‌دهنده این است که یک حقیقیتی را بیان می‌کنند و به آن استناد می‌نمایند. این جامعه به افراد خارجی اجنبی می‌گویند و انسان‌های سلحشور و آماده جنگ هستند و اگر حقی پایمال بشود طبعاً با همان ابزارهایی که در دسترس دارند تلاش می‌کنند که آن حق را مطالبه بکنند و بجا بیاورند.

در تیپ دوم که در واقع «نامدار خان» و «اسفندیار» آن را نمایندگی می‌کنند؛ آنها هم از همان قبیله و جایگاه هستند منتها فرقشان این است که از کوه پایین آمده‌اند و با مظاهر مدرن آشنایی پیدا کرده‌اند و می‌دانند که طیاره چه قدرتی دارد که عقاب به آن نمی‌رسد. در خانه، گرامافون دارند و از یک رفاهی برخوردار هستند. در ضمن این‌که دلی در گرو سنت دارند؛ یک مقداری هم با مظاهر مدرن آشنا شده‌اند و خیلی هم از آن بدشان نیامده است. منتها مردد هستند گاهی به این سمت می‌روند و گاهی هم به آن سمت می‌روند.

تیپ سوم که آقای «عامری» آن‌ها را نمایندگی می‌کند؛ نماینده حکومت هستند و قرار است که قانون اجرا کنند و به قانون عمل بکنند. روایتی که از این تیپ شده است، تیپی هستند که در خدمت اجنبی قرار گرفته‌اند و عامل آنها هستند و یا خود اجنبی‌ها هستند و می‌خواهند توطئه بکنند و این ایل و طایفه را سرکوب کنند. ما در این اثر، با آنها همدلی نداریم و آنها را نمی‌پذیریم.

 

«مسعود جعفری جوزانی» از پیشگامان سینمای ایران است

 

دکتر «داریوش رحمانیان» دانشیار دانشکده ادب دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه «مردم‌نامه» گفت:

«مسعود جعفری جوزانی» از پیشگامان سینمای ایران است که با ساخت نخستين فیلم سینمایی خود با نام «جاده‌های سرد»، سینمای پس از انقلاب ایران را به جشنواره‌های جهانی معرفی نمود و سینمای ایران پا را از مرزهای خود بیرون می‌گذارد و در سینمای دنیا حضور پیدا می‌کند و اثری است که به عنوان پل ارتباطی سینمای شرق و غرب شناخته شد.

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + نوزده =

دکمه بازگشت به بالا
سوالی برایتان پیش آماده؟ از ما بپرسید...
×
گفتگو را شروع کنید
سلام! برای چت در واتساپ بر روی هر کدام از اکانت های پشتیبانان ما که میخواهید کلیک کنید.
Whatsapp chat Whatsapp chat
شروع مکالمه
بستن