خوشنویسی در همه فرهنگها به چشم میخورد، اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران از اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری برخوردار است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی میان تمامی اجزاء و عناصر تشکیلدهنده آن است. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر. تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
در این میان برخی از خوشنویسان عمر و هنر خود را به نگارش قرآن اختصاص دادهاند، به این معنا که شغل دائمی و وسیله امرار معاش خود را نگارش و نسخهبرداری از قرآن قرار دادند، برخی نیز نسخه کاملی از قرآن را خوشنویسی کرده، برای استفاده عموم مردم آن را به چاپ رساندهاند.
در همین رابطه با دو تن از خوشنویسان برجسته خراسانی، در خصوص ساز و کار هنر خوشنویسی به گفتوگو نشستیم که بخش اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
حسین صالحی از پیشکسوتان هنر خوشنویسی در خراسان، در ابتدا در خصوص ماهیت هنر خوشنویسی، اظهار کرد: این هنر با سایر هنرها از این جهت که ارتباطی بین هنر و هنرمند وجود دارد، دارای تفاوتهایی است. هنر به عنوان موجودی که به وجود آمده، هویت مستقلی دارد. رولان بارت نظریهای به نام مرگ مؤلف دارد و معتقد است، وقتی یک اثر ادبی و یا هنری خلق شد، جدای از هنرمند (خالق اثر) هویت مستقلی پیدا میکند و آن اثر میتواند، اثرگذاری خود را داشته باشد.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه ما نمیدانیم میرزا غلامرضا اصفهانی در چه شرایطی زندگی میکرد که فلان سیاهمشق را نوشته است، در واقع نه از فقری که میرزا را مجبور کرد که نوع خاص رفتار را داشته باشد اطلاع داریم و نه از ثروتی که میرعماد حسنی داشت، به طوریکه بعد از مرگش وزیر شاه عباس صفوی، قصد خرید خانهاش را داشت، اما پولش نرسید. بر اساس این موارد میتوان گفت نه آن ثروت میرعماد در یاد تاریخ میماند و نه فقری که میرزا محمدرضا کلهر یا درویش عبدالمجید داشته است، به طوریکه درویش عبدالمجید در پنج سال آخر عمرش به سختی و مرارت زندگی میکرد چرا که به شدت بیمار شده بود.
صالحی بیان کرد: این که درویش عبدالمجید در ۳۵ سالگی از دنیا رفته را هم تاریخ فراموش میکند، تمام آثاری که بر تارک این هنر بزرگ از این خوشنویس بزرگ میبینیم آثاری است که یک نوجوان ۱۵ساله تا یک جوان ۳۵ ساله خلق کرده است و یا آنچه که باقیمانده آثار درویش میرزا غلامرضا و میرعماد است و از این جهت میتوان گفت در ارتباط بین هنر و جامعه مخاطب، یک ارتباط است و البته ارتباطی هم بین هنر و هنرمند وجود دارد که در لحظات خلق آن هنر و بعد خلق آن اثر هیچ هنری بهپای خوشنویسی نمیرسد، چراکه بیشتر از آنچه روی هرکس دیگری تأثیر داشته باشد، ابتدا روی خود هنرمند تأثیر میگذارد.
این پیشکسوت هنر خوشنویسی تصریح کرد: از نوع و سبک صحبت کردن، لباس پوشیدن، رفتار و غیره میتوان هنرجوی دوره عالی ممتاز را از هنرجوی دورههای پایینتر و مبتدی خوشنویسی تشخیص داد و این تأثیری است که تنها در هنر خوشنویسی وجود دارد.
زمانی خط خوشنویس به صفا میرسد که وی از بدیها عبور کند
وی تصریح کرد: زمانی خط یک خوشنویس میتواند به صفا برسد که وی از بدیها عبور و گذشت کند و چنانچه اگر کوچکترین کدورتی در ذهن فرد باشد، در خطش نیز مشاهده میشود. در خوشنویسی استاد به سهولت و سادگی میتواند بر اساس خط هنرجو، خلقیات و خصوصیات فردی و روانی وی را تشخیص دهد که طبیعتاً اثر این تجلی از درونیات فرد است که به آن اثر منتقل شده است و جلوهای از ذات مؤثرش است که این مورد در خوشنویسی نمود بیشتری دارد.
صالحی بیان کرد: اساتیدی هستند که خط مینویسند و اثر آنها کوچکترین ایراد و قاعده را نداشته، اما « آن» و « گیر » هم ندارد، در مقابل اساتیدی هم هستند که خطشان ایراد دارد، اما آن و گیر دارد و گیراست، طوری که انسان را گرفتار خود میکند و دلیلش هم این است که درونیات طرف صاف شده است؛ این یک حقیقت است و ادعا نیست. اما اگر درون صاف نشده باشد، خط به قاعده میرسد، اما به صفا نمیرسد.
وی گفت: ۱۰ قاعده در خوشنویسی وجود دارد که اکتسابی هستند و مربوط به آن چیزی است که باید یاد بگیریم، مانند ترکیب، کرسی، نسبت و غیره که اینها آموزشدادنی است، اما دو قاعده وجود دارد که رأس هرم قواعد خوشنویسی بوده و آموزشدادنی نیستند. در رساله «سلطانعلی مشهدی» که خوشنویس بزرگ خراسانی است و باعث افتخار ماست و در این سرزمین میزیسته آمده است که چراکه آن ۱۰ قاعده حاصل شود آن دو قاعده هم به دست آید که «صفا» و «شأن» هستند.
این پیشکسوت خوشنویسی ادامه داد: حال باید گفت صفا چیست؟ هنگامیکه شما از مشاهده خط یک هنرمند وجدی در درونت ایجاد شود، میتوان گفت که آن اثر صفا داشته است، اثری که با دیدنش گویی صدایت میزند که به سمتش بروی. شأن هم این است که خط به چنان کمالی رسیده که شخصیت دارد، یعنی اینکه به رقم نیاز ندارد و اگر به آن نگاه کنی میتوانی به سهولت تشخیص دهی که کار کدام خوشنویس است که در فرد خوشنویس با ممارست و مداومت، در آثاری که خلق میکند، به این دو قاعده میرسد.
در ادامه سیدمحمد سادات شرفی از دیگر خوشنویسان برجسته خراسانی، در اینباره بیان کرد: در مورد آن و گیر در یک نمونه خوشنویسی باید گفت آنچه درون شخص است، در خطش تراوش میکند و به عینه نشان داده میشود که خوشنویسان به آن «مزه» میگویند؛ یعنی درون شخص خوشنویس و همین مزه باعث میشود که اثر در مخاطب تأثیرگذار باشد و اگر اینچنین نباشد خطش ماندگار نخواهد بود، «داند آنکس که آشنای دل است که صفای خط از صفای دل است».
انتخاب نوع سرمشقها باعث شخصیتسازی هنرجو میشود
وی ادامه داد: خوشنویسان در اولین سرمشق برای هنرجو مینویسند که «ادب آداب دارد» و این جمله خودش درس بزرگی است که نشاندهنده رعایت آداب است و مدرسان این آداب را در انتخاب سرمشقها سعی میکنند، مرحله به مرحله انجام دهند، انتخاب این نوع سرمشقها باعث شخصیتسازی هنرجو میشود و به همین ترتیب ادامه مییابد، در واقع آداب و رفتار مدرس و آنچه که از گذشتگان (مدرس از استاد خود میگوید و اتفاقاتی که در این زمینه افتاده است) این رشته در کلاس درس بیان میکند بر شخصیت هنرجو بسیار تأثیرگذار است.
ساداتشرفی بیان کرد: استاد حسین میرخانی هر پنجشنبه بعدازظهر به خانقاهی به نام صفی علیشاه میرفت تا خطی از عمادالکتاب که در آنجا موجود بوده است را ببیند؛ آن خط هم خط بسیار سادهای بوده که عمادالکتاب رنجه رنجه نوشته بوده است، در این مورد استاد میرخانی میگوید «اگرچه رنجه رنجه است، اما پر از شیرینی و مزه است» و وی این موضوع را برای هنرجویان تعریف میکرده است.
این پیشکسوت خوشنویسی تصریح کرد: نمونه این وارد برای هنرجو درس است، طوریکه اگر خطی را جایی دیدند که ناصاف بود، زود به قضاوت ننشینند، در واقع همه اینها در خوشنویسی درس است و باعث شخصیتسازی خوشنویس میشود.
در ادامه صالحی در خصوص آموزش هنر خوشنویسی گفت: ممکن است هر آموزشی هم بار تربیتی مثبت و هم منفی برای هنرجو داشته باشد، در مورد هنر خوشنویسی میتوان گفت بهترین نوع تربیت، تربیت رفتاری است و من به خاطر دارم در ایام نوجوانی خدمت مرحوم استاد سیدغلامرضا موسوی خطاط در حرم امام رضا(ع) میرسیدم تا از ایشان سرمشق بگیرم و البته مدتی هم آنجا کار میکردم که سعادتی برای من در نوجوانی بود، آن موقع صحبت از آموزش مکاتبهای و پستی بود و ایشان مخالف بودند و میگفتند این نوع آموزش کافی نیست، همچنین توصیه میکردند که قسمتی از آموزش این است که هنرجو باید از صحبت کردن، راه رفتن و سلوک استاد الگو بگیرد، بهعنوان نمونه هنگامیکه من برخورد استادم و نحوه بیانش را با استادش میبینم درس میگیرم.
وی گفت: خوشنویسی نوعی ذکر است، در واقع هنگامیکه شما آیه، مصرع و یا بیتی را بارها و بارها مشق میکنید، طبیعی است که آنها در ذهن فرد مینشیند و باعث میشود که فرد به خود بگوید که حال دنبال آن آداب به کجا باید بروم و بهنوعی طلب در وی ایجاد میشود، روانشناسان نیز در این دوره میگویند تو باید طلب داشته باشی و جذب کنی و البته که رازش نیز همین است.
این پیشکسوت خوشنویسی تصریح کرد: آنجا که ذکر در ذهن فرد مینشیند، به مرور و با حوزه ادبیات ارتباط تنگاتنگی پیدا میکند، با حوزه معنویات نیز مرتبط میشود و چون با آرامش، تمرکز و طمأنینه انجام میشود، اثرگذاری آن بیشتر خواهد بود. ما در خوشنویسی برخلاف دنیای مدرن و امروزی، ثبات و آرامش داریم و باید گفت هیچ عمقی بدون آرامش به دست نخواهد آمد و غیر از آن امکانپذیر نیست.
صالحی اظهار کرد: آن آرامش و طمأنینهای که در خط وجود دارد، میتواند فرد را به آرامش برساند، یک جمله معنوی زیبا میتواند آمیزهای از آرامش و معنا باشد تا یک اثر خوشنویسی زیبا خلق شود.
انتهای پیام