فرهنگ و ادب
بخش نخست- آیین شهریاری؛ بازیابی آینده از دل میراث گذشته
تیتر نخست فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا
گفتوگوی اختصاصی خبرگزاری شهر و شهروندی ایران (ایمنا) با مهندس یاسر موحدفرد
بخش نخست- آیین شهریاری؛
بازیابی آینده از دل میراث گذشته
تیتر نخست فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا؛
۱۰ خردادماه ۱۴۰۰
به نظر میرسد حفظ میراث گذشتگان تنها از یک راه میسر است؛ روزآمد کردن این میراث بر اساس نیازهای روز و تلاش برای جلوگیری از فراموش شدن آنها.
به گزارش خبرنگار ایمنا، هویت هر کشور تا حدود بسیاری در دل میراث فرهنگی آن نهفته است؛ این میراث علاوه بر آثار تاریخی با شکوه، شامل آثار ادبی نیز میشود. برای نمونه شاهنامه یکی از آثار ادبی کلاسیک زبان فارسی است که میتوان آن را آینه تمام نمای زندگی، آداب و رسوم و شیوه حکومتداری گذشتگان دانست.
گروه “آیین شهریاری” در آستانه انتخابات ریاست جمهوری برنامهای برای کشور داری بر پایه آیین شهریاری تنظیم کرده اند که در سه بخش پیشرفت فرهنگی، هنری، آموزشی، ورزشی، زیست محیطی، میراث فرهنگی و گردشگری؛ ساماندهی نظام اقتصادی و همبستگی سیاست داخلی و هم اندیشی سیاست برون مرزی ارائه شده است.
خبرنگار ایمنا در این باره با یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید:
آیین شهریاری چیست؟
آیین شهریاری، یک آیین زمامداری است که بر اساس آن افراد در هر رشته دانشی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که علاقهمند به همکاری در کشورداری باشند، میتوانند در آن رشد و به کشور خدمت کنند. در کشور داری ایران کهن، آیینی به نام “آیین شهریاری” وجود داشت که میتوانیم با آن نه تنها ایران کنونی بلکه بسیاری از کشورهای جهان را اداره کنیم. در واقع میتوان گفت بر پایه آیین شهریاری در گذشته کشورهای گوناگون جهان از نظام دیوان سالاری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما بهره میگرفتند.
آیین شهریاری برآمده از شاهنامه فردوسی است؟
شاهنامه فردوسی خلاف تصور برخی از کسانی که با آن آشنا نیستند، یک دانشنامه است. این اثر دانشنامه تاریخ و تمدن بیش از ۱۰ هزار ساله ایرانیان و جهانیان است که فردوسی بزرگ ۱۰۱۲ سال پیش آن را به عنوان یک میراث گرانسنگ برای ایرانیان و جهانیان به یادگار گذاشته است.
یکی از منابع اصلی آیین شهریاری، دانشنامه شاهنامه حکیم فردوسی است، اما دیگر میراث مکتوب ایرانی و دیگر دستاوردهای تاریخی مفاخر ایرانی اسلامی، آیینها، میراثهای مکتوب و کهن ایرانی اسلامی نیز میتواند در آیین شهریاری و بازیابی آن به ما کمک کند. بسیاری از منابع مفاخر بزرگ مانند ابوریحان بیرونی و اندیشمندان و حکیمان بزرگ چون پور سینا و سهروردی و حتی حکمتهای ادبی سعدی که در دل بوستان و گلستان قرار دارد، میتواند یکی از منابع اصلی آیین شهریاری باشد.
به طور مثال بوستان و گلستان سعدی، یکی از منابع بزرگ حکومتداری در جهان است. در خلال انقلاب کبیر فرانسه که در کشورداری نوعی رخوت به وجود آمد یک انجمن پژوهشی و ادبی از سوی “کارنو” که یکی از سرداران نظامی انقلاب کبیر فرانسه بود، راه اندازی شد؛ کارنو انجمن سعدی شناسی را در فرانسه بنیان گذاشت و متن بوستان و گلستان که برنامههای کشورداری بر پایه آیین شهریاری در آن وجود دارد را بهره برداری کرد تا بتواند انقلاب کبیر فرانسه را پویا و ایرادهایی آن را بر طرف کند.
در واقع سردار کارنو چنان به سعدی علاقمند شد که وصیت کرد همه پسرانی که از خاندان وی به دنیا میآیند، پسوند سعدی داشته باشند. چهارمین رییس جمهور انقلاب کبیر فرانسه از نسل چهارم کارنو به فرمانروایی رسید که نام او هم سعدی کارنو بوده است.
این امر دقیقاً همزمان با حکومت ناصرالدین شاه در ایران بوده است، “سعدی کارنو” برای اینکه از فرهنگ و هنر ایران در فرانسه بهره برداری کند، نمایشگاه بزرگ فرهنگ و هنر ایران را بنیانگذاری کرد و از پیشینه دانشی و تاریخی تمدنی ایران بهره برداری نمود. همان سالها ناصرالدین شاه با قراردادهای ننگینی که میبندد ایران را تکه تکه میکند.
افغانستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان در دوره قاجار از ایران جدا شد و این تجزیه شدن تا زمان پهلوی دوم ادامه پیدا کرد؛ به طور مثال منطقههای گوناگونی از جمله بحرین که استان چهاردهم ایران بوده است، خلاف رأی گیری مردم آن سرزمین که میخواستند جزئی از ایران باشند به اجبار جدا میشود و انقلابهای مردمی این کشورها پس از جداسازی از ایران هم سرکوب میشود.
از دوره قاجار است که از آیین شهریاری روی گردان شدیم و از آن بهره برداری نکردیم و به غرب و شرق چشم دوختیم؛ این در حالی است که دنیای غرب و شرق چشمشان همواره به ایران بوده و از دستاوردهای آن بهره گرفتهاند.
به طور مثال کشوری چون کره جنوبی از ایران الگوبرداری کرده و الگوی کشورهای بسیاری در منطقه از جمله امارات و قطر نیز ایران بوده است. چرا شهروندان ما باید از نظر اقتصادی در مضیقه باشند در حالی که کشورهایی که ایران را الگوی خود قرار دادهاند، کمتر مشکل دارند؟
میتوان با احیای آیین شهریاری که در متنهای کهن و کلاسیک ایرانی ریشه دارد و بسیاری از آنها هم به زبان فارسی است، برنامههای کشورداری خود را بازآفرینی کنیم. در ایران کهن سرفصلهای دانشی بسیاری داشتیم که آنها را نمیشناسیم؛ مسایل شگفتآوری که برای بحث درباره آنها باید نشستهای مفصلی با کارشناسان حوزههای گوناگون برگزار کرد. ما یک نظام بسیار قوی مدیریتی داشتیم که روزآمد کردن دستاوردهای آن بسیار کارآمد خواهد بود.
کشورداری بر پایه آیین شهریاری چگونه بوده است؟
آیین نامه “آیین شهریاری” برگرفته از میراث مکتوب ۱۰ هزار ساله ایرانی اسلامی و به ویژه دانشنامه شاهنامه فردوسی است که ایرانیان در جای جای جهان بر پایه آن کشورداری خود را تثبیت میکردند.
به دلیل پیشرفته بودن این گونه مدیریت در آن زمان، بسیاری از کشورهای جهان خواهان مدیریت ایرانیان بر کشورهای خود بودند. از همین روی ایرانیان توانستند در چند هزار سال بر بسیاری از کشورهای متمدن جهان چیرگی داشته باشند و مدیریت توانمند و پویایی را در تاریخ ثبت کنند.
بر پایه آیین شهریاری همه مدیریتهای میانی کشور به اهالی همان کشورها سپرده میشد. مردم نیز دستهها و طبقههای اجتماعی گوناگونی داشتند و در آن طبقه اجتماعی امکان مدیریت شهری، استانی و کشوری پیدا میکردند.
یکی از این طبقههای اجتماعی پهلوانان بودند که در میان مردم زندگی میکردند و دارای پیشه و مدیریت منطقهای، محلی و استانی بودند، اما هیچوقت مدیریت کشوری را بر عهده نمیگرفتند؛ به همین دلیل در میان طبقههای اجتماعی دیگر ارجمند بودند و شهریاران و زمامداران اصلی کشورها به آنها احترام میگذاشتند. بسیج یا همان بسیچ مردمی که در دانشنامه شاهنامه فردوسی بدان پرداخته شده، وظیفه پهلوانان بوده است. آنها در مواقع ضروری مردم را بسیج میکردند تا از کیان منطقه، محله، استان و کشور خود در برابر هجومها مقابله کنند.
از دیگر سو پهلوانان در جایگاه اجتماعی نیز جزو کسانی بودند که برای برگزیدن شهریاران شهرها، استانها، کشورها و حتی شهریار شهریاران که فرمانروایی چندین کشور را به عهده داشت، نقش بسیار بسزایی داشتند و به همین دلیل به آنها لقب “تاجبخش” هم میدادند. در آیین شهریاری اگر مردم نارضایتی داشتند، آن را به پهلوانان منتقل میکردند و پهلوانان هنگامی که از این موضوع آگاهی پیدا میکردند به شهریاران تذکر میدادند و مشکلها را برطرف میکردند. اگر هم شهریاران پاسخگو نبودند و یا توان حل مشکل را نداشتند، موظف بودند تا کنارهگیری کنند. به این معنا پهلوانان باعث میشدند تا مردم رضایت عمومی داشته باشند.
از دیگر سو مردم دستههای گوناگون، طبقهبندی میشدند و هر دسته احترام و جایگاه خود را در اداره کشور داشتند. در واقع صنعتگران که به دستورزان مشهور بودند، برزگران که همان کشاورزان و دام پروران بودند، کاتوزیان که روحانیون بودند، نیساریان که نظامیان بودند و همچنین دیگر طبقههای اجتماعی از جمله پزشکان، مهندسان، بازرگانان، مرزبانان و نویسندگان جایگاه ویژه اجتماعی داشتند. حتی در آن روزگار وزارت فرهنگ و هنر داشتیم، زمانی وزارت موسیقی هم وجود داشت و موسیقیدانان برای هر روز سال، سرود ملی ساخته بودند.
در آیین شهریاری، جشنهای ملی ماهانه داشتیم که برای شادی، تفریح و خوشگذرانی نبود. ماههای ایرانی ۳۰ روزه بوده و هر روز یک نام داشت، اگر نام روز با نام ماهها یکی میشد، جشن ماهانه گرفته میشد که در حقیقت جشن دادگستری و دانشگستری دانسته میشد. به طور مثال در جشنهای ماهانه مردم دستههای گوناگون میتوانستند در پردیسهای بزرگ ایرانی که دارای دیوارهای بسیار بلند بود با شهریاران خود دیدار ماهانه داشته باشند و مشکلهای خود را با شهریار و نمایندگان آنها در میان بگذارند. هنگامی که به همه مشکلهای ماه رسیدگی میشد، جشن میگرفتند.
از دیگر سوی در گاه شمار باستانی ماههای دوازدهگانه ۳۰ روزه بود که در کل ۳۶۰ روز بوده است و پنج روز پایانی سال پنجه نیاکان نامیده میشد، این روز به احترام نیاکان، گذشتگان و درگذشتگان سوگواری میشد و آنها را گرامی میداشتند. جشنهای بزرگی چون نوروز، شب چله یا چهارشنبه سوری هر کدام در آئین شهریاری جایگاه ویژهای داشته است، اما میتوان گفت هماکنون تنها پوسته ظاهری از آنها باقی مانده است و بسیاری از آیینهای آن به دست فراموشی سپرده شده است.
قانونگذاری چگونه در آیین شهریاری انجام میشده است؟
دستههای گوناگون مردم در دو مجلس کشوری که سیاستها و قانونهای اساسی کشور را تنظیم میکردند، حضور برابر داشتند؛ در واقع در مجلس مردمان نمایندگان دستههای گوناگون حضور داشتند و در مجلس مهستان هم بزرگان همان دستهها حضور داشتند.
در این مجلسها همه دستههای مردم به گونهای یکسان امکان حضور برابر داشتند؛ بدین معنی که تعداد مشخصی از هر دسته اجازه داشتند در مجلس مردمان حضور داشته باشند و بزرگان همان دسته به تعداد مشخص اجازه داشتند در مجلس مهستان حضور داشته باشند. هم اکنون در کشورهای اتحادیه اروپایی و آمریکایی، مجلس عوام همان مجلس مردمان است و مجلس سنا همان مجلس مهستان ایران بزرگ در آیین شهریاری است.
در سده پیشین ایران نیز مجلس شورای ملی را داشتیم و پس از انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی به وجود آمد که جایگزین همان مجلس مردمان است و مجلس مهستان نیز اکنون در قالب مجمع تشخیص مصلحت نظام ظاهر شده است.
تعیین شوراهای شهرها و روستاها در آئین شهریاری بر عهده پهلوانان و مردم دستههای گوناگون بوده، اما شهریاران را نمایندگان مجلسها انتخاب میکردند.
مجلس مردمان، محلی و استانی بود و مجلس مهستان، قانونهای کلان کشوری را تعیین میکرد؛ در هر شهر، شهریار شهر و در هر استانی شهریار استان انتخاب میشده که هم اکنون به آنها شهردار و استاندار میگوئیم. شهریار هر کشور هم در همین مجلسهای ملی برگزیده میشده که هم اکنون آن را رییس جمهور مینامیم.
بر همین پایه بسیاری از کشورها میخواستند از مدیریت کلان ایران بزرگ بهرهمند شوند، چرا که مدیریت آن را برترین مدیریت جهانی میدانستند و این گونه بود که بسیاری از کشورهای متمدن آن روزگار در چنبره و تسلط ایران بزرگ قرار داشت.
شهریار هر کشور از مردم همان کشور برگزیده میشد و از میان شهریار کشورهای گوناگون ایران بزرگ، شهریار شهریاران برگزیده میشده است.
در آن دوره از هند و چین گرفته تا آسیای میانی و خاورمیانه، ایران کنونی، ترکیه، عراق، حجاز (عربستان کنونی)، بخشهای شرقی و جنوبی اروپا و شمال آفریقا جزئی از ایران بزرگ بودهاند. به همین دلیل بسیاری از نامهایی که در کشورهای گوناگون وجود دارد هنوز نامهای فارسی و یا پارسی است؛ برای نمونه، اگر بخواهیم نامواره انگلیسی عراق را در نظر بگیریم: Iraq (ایراک = ایرانک = ایران کوچک) یک واژه فارسی است که به انگلیسی همان ایراک خوانده میشود و یا در ترکیه (آناتولی) هم استامبول (اسلام بول = اسلام پول = اسلام شهر) یک نامواره فارسی دارد، یعنی این شهر در اصل اسلامبول بوده است، بول در زبان فارسی به معنای پول و شهر است، همین واژه پول به یونایی رفته که پولیس (شهر) خوانده میشود؛ از همین رو یونانیها به تخت جمشید تمدن پارسی، پرسپولیس (پرس پولیس = شهر پارس) گفتهاند.
همه این ناموارهها و شهرها و کشورهای باستانی از زبان مشترک فارسی برای دیوان سالاری و نامهنگاری رسمی و اداری بهره میگرفتند، کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، هندوستان و تاجیکستان و حتی کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان و ازبکستان تا کشور آناتولی (ترکیه).
در آیین شهریاری، چون مدیریت هر کشور را به مردم خود آن کشور میسپردند، زبان و نیز مذهب و آئین خود را داشتند. برای نمونه ارمنستان و گرجستان جزئی از ایران بودند و حدود یکصد سال پیش با عهدنامه ترکمانچای و گلستان از ایران جدا شدند، اما در آیین شهریاری با آزاداندیشی همین دو کشور زبان، الفبا و دین رسمی خود را داشتند که با زبان، الفبا و دین رسمی متفاوت بود.
آیا از آیین شهریاری در کشورداری روزگار کنونی بهره گرفته شده است؟
به نظر میرسد برخی از سیاستمداران باوری به این گونه مدیریت تجربه شده نداشته باشند، در واقع اولویت نخست آنها فرهنگ نیست و اصلاً با این مدیریتها آشنا نیستند. به همین دلیل ما در آیین نامه آیین شهریاری، سرفصلهایی را به فرهنگ اختصاص دادیم به طور مثال پیشرفت فرهنگی، هنری، پژوهشی، آموزشی، ورزشی، میراث فرهنگی، زیست محیطی و گردشگری را ضروری میدانیم. اگر برخی از دانشنامههای مفاخر ایرانی اسلامی روزآمد شود بسیاری از مشکلهای کنونی نه تنها در ایران بلکه در جهان برطرف میشود. به همین منظور میتوانیم دستاوردها و دانشهایی که داریم را عرضه کنیم.
به طور مثال در مدیریت دوران کرونایی، دستورهای بهداشتی و پیشگیریهایی که اجرا میشود همان دستورهای مقابله با بیماریهای واگیردار پورسینا (ابن سینا) است که از هزار سال پیش در سراسر جهان اجرا میشود؛ اکنون چرا به سراغ متنهای اصلی میراثی خودمان نرویم و منتظر باشیم تا شرق و غرب از گنجینه دانشی ایرانی بهره بگیرد و به نام فرهنگ خود همان را به خورد ما بدهند. از طرفی نیاز نیست که بسیاری از کلیدواژههای آیین شهریاری در ایران باز تعریف شود، چراکه کاملاً ایرانی است و در میان قومها و تبارها و توده مردم ایران در جای جای جهان شناخته شده است.
جایگاه زبان فارسی در آیین شهریاری چیست؟
به دلیل اینکه زبان فارسی در بسیاری از زبانهای زنده دنیا تأثیرگذار بوده است، اگر به درستی آموزش داده شود همه کشورهای دنیا آن را میپذیرند. زبان فارسی ریشههای مشترکی در زبانهای جهانی دارد و اگر ما روی ریشههای مشترک زبان فارسی با زبانهای زنده دنیا به درستی کار کنیم، اثبات میشود با بسیاری از کشورهای دنیا دارای تاریخ و تمدن مشترک هستیم.
زبانهای آریایی از هندی تا آسیای میانه، کشورهای عربی، کشورهای اروپایی، آفریقایی و حتی برخی از کشورهای آسیایی دارای ریشههای زبانی مشترک با فارسی بوده و در واقع وامدار زبان فارسی هستند و به همین روی زبان فارسی بزرگترین گنجینه واژگان را دارد و میتوان گفت پرشمارترین واژهها هم در این زبان ساخته میشود.
اگر ما بر پایه همین زبان فارسی و اشتراکهای آن با دیگر زبانها بتوانیم مطالبی دانشی در دنیای کنونی عرضه کنیم به راحتی میتوانیم به درک متقابل خود با دیگر کشورهای جهان برسیم. از دیگر سو ایرانیان در کشورهای گوناگون اثرگذار بودهاند و قطعاً این باعث علاقهمندی بسیاری از مردم جهان نسبت به فرهنگ ایران شده است بر همین پایه بسیاری از کشورهای دنیا را میبینیم که هنوز شعر خود را به زبان فارسی میسرایند؛ در حالی که شاید زبان آنها متفاوت باشد. به این ترتیب با آثار ارزشمند ادبی و علمی ایران و آثار ادبی دیگر کشورهای جهان به زبان فارسی، میتوان یک دیپلماسی فرهنگ ایرانی شکل داد.
ادامه این گفتوگو را روز آینده از صفحه فرهنگ و هنر ایمنا دنبال کنید.