فرهنگ و ادب
دبیرکل بنیاد فردوسی و مدیرعامل موسسه فردوسی مطرح کرد؛ پژوهشی نوآیین از حماسههای عاشورایی در شاهنامه فردوسی
به نقل از: خبرگزاری شبستان
دبیرکل بنیاد فردوسی و مدیرعامل موسسه فردوسی مطرح کرد؛
پژوهشی نوآیین از حماسههای عاشورایی در شاهنامه فردوسی
تیتر نخست خبرگزاری شبستان؛
عاشورای حسینی ۲۸ امردادماه ۱۴۰۰
یاسر موحدفرد با بیان اینکه فردوسی ضمن تاکید به فرهنگ حماسی ایرانی، فرهنگ اسلامی را به دست فراموشی نسپرده است، گفت: جای پژوهش در زمینه نمود واقعه حماسی عاشورایی در شاهنامه حکیم فردوسی خالی است.
خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی، مریم داوری: قیام عاشورا یکی از مهمترین وقایع تاریخ اسلام است. بسیاری از مردم از کشورهای مختلف با ادیان متفاوت تحت تاثیر این واقعه و عزاداریهای مسلمانان در ایام محرم قرار گرفتند. واقعه عاشورا تاثیر بسزایی در فرهنگ ایرانی داشته است که مهمترین آنها مبارزه با رژیم شاهنشاهی و شکلگیری انقلاب اسلامی و هشت سال مبارزه در جبهه حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس بوده است. به منظور اطلاع از اثر گذاری عاشورای حسینی در ادبیات کلاسیک ایران به ویژه شاهنامه فردوسی، کتابی که با پیشینه ده هزار ساله در بر دارنده فرهنگ، هنر، ورزش و آیین ایرانیان است، به سراغ «مهندس یاسر موحدفرد» رفتیم. وی اظهار داشت که پژوهشی تا کنون در این زمینه صورت نگرفته است و این گفتوگو بهانه چنین پژوهشی را برای او فراهم آورده است. یاسر موحدفرد، تحصیلات حوزوی دارد، دبیرکل بنیاد فردوسی و مدیرعامل موسسه فردوسی توسی، مدرس و مدیر دورههای مجازی دانشگاهی هنرهای شاهنامهای و مدیرمسوول پایگاه خبری شاهنامه است. متن گفتوگو با این محقق و پژوهشگر بدین شرح است:
آیا واقعه حماسی عاشورایی در شاهنامه حکیم فردوسی توسی نمود داشته است؟
حکیم فردوسی توسی به تاریخ چند هزار ساله حماسی ایرانیان اشارههای دقیقی داشته است؛ چه آنکه از آغاز روایتهای استورهای، فردوسی به پیامبر پادشاهان ایرانی که خردمند و خداشناس بودهاند، اشاره دارد.فردوسی بزرگ تلاش کرده فرهنگ یکپارچه چند هزار ساله ایران و جهان را در میان داستانهای کهن روایت کند اما این داستانها در هر زمانی امکان دارد، دوباره زنده شوند.
به بعضی از این نمودها در شاهنامه اشاره می کنید؟
فردوسی ادیبانه و حکیمانه در دیباچه شاهنامه، چندین روایت نبوی را در یک روایت ستایشگرانه الهی گنجانده است؛ آنجا که فردوسی بزرگ، یزدان پاک را حکیم میخواند و جهان را به دریا تشبیه میکند و فرقههای دینی در کیش اسلامی را به هفتاد فرقه برمیشمارد و از دیگر سوی همه فرقهها و نحلهها را در تلاطم امواج خروشان دریای زندگانی گرفتار میانگارد اما به یکباره به کشتی نجات پیشوایان هدایت شیعی تاکید میورزد؛ پیامبر گرامی اسلامی که تباری ایرانی از نسل ابراهیم یا پرهام ایرانی دارد و از قبیله قریش که عربی شده کوروش است، نماینده راستین فرهنگ ایرانی اسلامی در امپراتوری یا جهانشاهی ایران در کشور حجاز بوده است و خود دوره کوتاهی توانست فرمانروایی حجاز و برخی دیگر از کشورهای همجوار را بر عهده گیرد که جزویی از ایران بزرگ به شمار میرفت؛ هماو فرقههای درون دینی اسلامی را بیش از هفتاد فرقه دانسته که جملگی در تفرقهاند اما اهل بیت عصمت و طهارت را به مانند کشتی نوح بازشناسی میکند که هر که در آن وارد شد ایمن از گزند طوفانها در امان خواهد بود و هر که بدان دست نیافت، غرقه طوفانهای سهمگین زندگانی شد و از دیگر سوی امام حسین که هماو تباری ایرانی دارد و نیز با پیوند زناشویی با شهربانوی ایران، داماد ایرانیان به شمار میرود نیز از سوی پیامبر آخرین به کشتی نجات تعبير شده است؛
اکنون همین روایتها را با شعر زیبای شاهنامه فردوسی دوباره بازخوانی خواهیم کرد:
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکیات باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی همنورد
در زمینه نمود واقعه حماسی عاشورایی در شاهنامه حکیم فردوسی تا چه اندازه تحقیق و پژوهش صورت گرفته است؟
شاید این پژوهش نخستین پژوهش حماسی عاشورايی در آموزههای اخلاقی شاهنامهای باشد؛ چرا که کمترین اندیشمندی به راز جاودانگی شاهنامه فردوسی پی برده است.حکیم فردوسی توسی به فرهنگ حماسی ایرانی تاکید داشته اما هیچگاه فرهنگ اسلامی و شیعی را به دست فراموشی نسپرده است و اتفاقا برای دفاع از فرهنگ ایرانی به پیوند فرهنگ ایرانی از چند ده هزار پیش تا کنون برپایه آموزههای بزرگان اخلاقی باستانی تا دوره اسلامی روایتگری دقیقی داشته است.در این میان ترجمان آموزههای دینهای ایرانی از مانوی، مزدکی و مهری تا زروانی، زرتشتی و اسلامی به ویژه شیعی را در پایان بندی داستانها ویا در میانه برخی داستانهای ایرانی روایت کرده است.
کدامیک از داستانهای شاهنامه یادآور حادثههای حماسی عاشورایی میتواند باشد؟
در همه داستانهای حماسی شاهنامه فردوسی مبارزه با ستمگران و دیوان و اهریمنان، هدف پایانی و آرمانی نبردهای پهلوانانه حماسی ایرانی است اما در برخی نبردها ناجوانمردانه نیروهای اهریمنی با پهلوانان اهورایی در هم آویختهاند که برخی سلحشوران ایرانی به شهیدان راه دین و میهن بازشناسی میشوند؛ از سوگ سیامک تا سوگ سیاوش در فرهنگ ایرانی و در روایتهای شاهنامه فردوسی، آیینی چند هزار ساله دارند که تداعی کننده سوگواریهای عاشورایی است.به ویژه در داستان سیاوش که چندین روایت دینی را به تنهایی روایت میکند. مادرخوانده سیاوش به او طمع میکند اما او دیندارانه برنمیتابد و راه خویشتنداری در پیش میگیرد که تداعی کننده روایت حضرت یوسف است و برای نشانه پاکیاش با اسباش شبرنگ از آتش، زرتشتوار گذر میکند که تداعی کننده روایت حضرت ابراهیم و یا روایت همراهی امام حسین با اسباش ذوالجناح است و در پایان داستان در آرمانشهر سیاوشگرد که برساخته سیاوش بوده، سیاوش شهید، خونی از سرش بر زمین ریخته میشود که از آن گیاه پرسیاوشان میروید که ویژگی شفابخشی دارد که تداعی کننده روایت حماسی عاشورایی و مقام خون خدایی امام حسین است که مقام ثار اللهی دارد و تربت پاکاش شفابخش است و کربلا از سوی ایشان خریداری شده تا شهری آرمانی از سوی پیروان راستیناش ساخته شود.
آیا میشود نقالی و تعزیه را نمادی از پیوند ادب آیینی با فرهنگ عاشورایی دانست؟
هنر نقالی که به عنوان نیای نمایش ایرانی از سوی بنیاد فردوسی در سازمان یونسکو به نام ایران به ثبت جهانی رسیده است که افتخار دارم در سند ثبت جهانی هنر نقالی به عنوان پشتیبان آن را امضا کردهام؛ از دیگر سو آیینهای تعزیه هم در سازمان یونسکو به نام ایران ثبت جهانی شده است.هنر تعزیه و نقالی، بیگمان نمادی آیینی از فرهنگ عاشورایی را در بر دارد؛ چه آنکه نقالی که از یک سو به روایتهای حماسی ملی از شاهنامه فردوسی اشاره دارد از دیگر سوی به روایتهای حماسی آیینی از حادثه عاشورایی میپردازد. یکی از ویژگیهای مشترک هنر ملی آیینی نقالی، سبک نقاشی قهوهخانهای است که هم روایتگر داستانهای شاهنامهای است و هم روایتگر حماسههای عاشورایی است. هنر تعزیه هم در بر دارنده چندین هنر نمایشی و موسیقایی آیینی ایرانی است که سالها آموزههای اخلاقی عاشورایی را به راستی و درستی در سراسر ایران و جای جای جهان روایتگری کرده است.